روزی روزگاری در شهری زیبا و پرچین، زنی جوان به نام مهتاب زندگی میکرد. او همیشه به دنبال عطرهای خاص و بینظیر بود. مهتاب عاشق تجربه رایحههای جدید بود و میخواست هر روز با عطر متفاوتی روزش را آغاز کند. یکی از روزها که در حال گشت و گذار در یک فروشگاه محلی بود، به بطری شیکی برخورد کرد که روی آن نوشته شده بود: عطر فرُاستِد سْوِرلز: فرُاستِد بِری اِیوون.
مهتاب این عطر را بلافاصله حس کرد. بویی شیرین و میوهای به مشامش رسید که حس انرژی و شادابی را به او القا میکرد. عطر فرُاستِد سْوِرلز: فرُاستِد بِری اِیوون ترکیبی از نتهای میوهای و چوبی بود. این ترکیب خاص، رایحهای ایجاد میکرد که تداعیگر یک باغ میوه در دل طبیعت بود.
او تصمیم گرفت آن را بخرد. این عطر همزمان حس زنانگی و جذابیتی بینظیر را برایش به ارمغان میآورد. هر بار که از فرُاستِد سْوِرلز: فرُاستِد بِری اِیوون استفاده میکرد، احساس میکرد در دنیای دیگری سیر میکند؛ دنیایی که تمامی رنگها و رایحهها در آن به شکلی بسیار زیبا و هماهنگ کنار هم قرار گرفتهاند.
با استفاده از این عطر، مهتاب متوجه شد هر جا که میرود، نگاههای تحسینآمیز دیگران او را دنبال میکنند. این عطر به او اعتماد به نفسی خاص میبخشید. هر قدمی که برمیداشت، رایحهای خوش به جا میگذاشت که همه را به یاد لحظات شیرین و دلپذیر میانداخت. عطر فرُاستِد سْوِرلز: فرُاستِد بِری اِیوون برای او چیزی بیشتر از یک عطر ساده بود؛ این عطر تبدیل به جزیی از هویت او شد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب