در یک روز آفتابی بهاری، هنگامی که نسیم ملایمی از روی گلهای باغچه عبور میکرد، تصمیم گرفتم عطر جدیدی را امتحان کنم. از قدیمیترین فروشگاه عطر در شهر، همان جایی که همیشه بهترین برندها را عرضه میکرد، بازدید کردم. وقتی وارد شدم، نور خورشید از پنجرههای بزرگ به داخل فروشگاه میتابید و درخشانترین نقطه را در میان شیشههای براق و رنگارنگ عطرها ایجاد کرده بود.
یکی از عطرهای شگفتانگیز و خاصی که توجهام را جلب کرد، عطر گابریل شانل بود. بستهبندی طلایی و سادهاش در عین حال که شکوهی خاص به خود داشت، بویی از استایل و کلاسیک بودن را به رخ میکشید. آن شیشه مربعی که حالتی مثل جواهر داشت، به سادگی مظهر زیبایی و خلاقیت بود.
عطر گابریل شانل با رزومهای قوی از ترکیبات گلهای سفید، همچون یاسمن و مریم، درآمیخته شده با تازگی نارنج و گریپفروت آغاز میشد. این ترکیب بینظیر از اوایل بهار تا انتهای روز همراه من بود. حس شادابی و جوانی با هر بار استشمام این عطر من را در بر میگرفت.
توقف بعدی بوی میوههای رسیده و ملایم بود که با فلفل صورتی و مشک پیوندی محکم داشت. در پایان روز، پایهی چوبی و گرم عطر با حضور صندل و کشمیران به من آرامش میداد. هر بویی داستانی داشت و هر لحظهای خاطرهای.
این عطر نتیجه تلاش و هنر Olivier Polge، برای خلق یک گل خیالی از چهار گل سفید بود. اگرچه برخی میگفتند که عطر گابریل شانل به اندازه کافی خاص نیست، اما برای من همیشه یادآور روزهای آفتابی و لحظات بسیار شیرین بود. چرا که امنیتی دلپذیر و احساسی از زیبایی را هر لحظه با خود به همراه داشت.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب