ناموجود
شبهای آرام شهریور بود که تصمیم گرفتم گشتوگذاری در بازار کنم. در میان دکهها و مغازههای کوچک، ناگهان با عطری خاص مواجه شدم که از دور توجهام را جلب کرد. عطر گلدن سند الرحاب . نامی که حس کنجکاویام را بیدار کرد.
به سمت مغازه رفتم. فروشنده مردی بود با لبخند دلنشین و چشمانی برقزن. توضیح داد که این عطر برای هر دو جنسیت طراحی شده و محبوبیت زیادی دارد. با اولین اسپری عطر گلدن سند الرحاب، شیرینی کارامل و وانیل فضایی از لطافت و گرما را ایجاد کردند. ترکیب عطر با عود و کهربا، حس تازگی و شیکی به من بخشید.
در طول مسیرم به خانه، ردپای بویی از گلهای ملایم و رایحههای غذایی مرا همراهی میکرد. عطر گلدن سند الرحاب نه تنها مرا بلکه رهگذران دیگر را هم جذب خود کرد. یک رایحهی شیرین و گرم که احساس آرامش و خاطرات شیرین را زنده میکرد.
این عطر، با رایحهای طولانیمدت نه تنها اقتصادی و مقرون بهصرفه بود، بلکه بهواسطهی پتانسیل لایهبندی بالایش، به راحتی با دیگر عطرها تطابق پیدا میکرد. با اینکه ممکن است برای برخی شیرینی کارامل و وانیل بیش از حد باشد، اما برای من این ترکیب به شکل جادویی جلب توجه میکرد.
به یاد دارم که مادرم همیشه میگفت: عطر باید داستان خودش را بگوید. و به راستی گلدن سند الرحاب خود داستانی جذاب را نقل میکند. هر بویی، هر لایهای از این عطر، همانند نتهای موسیقی هماهنگ بود و دلنشینی خاصی را بازتاب میداد. چه در مجالس رسمی چه در دورهمیهای صمیمی، این عطر همیشه یادگاری از شبی آرام و دلچسب خواهد بود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب