ناموجود
در یک روز دلچسب بهاری، وقتی که نسیم ملایم عطر گلها را با خود به همراه میآورد، مردی به نام آرمان وارد یک بوتیک لوکس عطر فروشی شد. او در جستجوی رایحهای خاص بود که احساس طراوت و شادابی به او ببخشد. فروشنده که با لبخندی دوستانه به او خوشآمد گفت، تصمیم گرفت عطرهای ویژهی خود را به او معرفی کند.
آرمان به محض شنیدن نام عطر گرین تی آوا لوکس، کنجکاو شد. وصف عطر، همچون نسیمی سبز و تازه، برای او جذاب بود. او با دقت به توضیحات فروشنده گوش داد: این عطر ترکیبی است از نتهای ادویهای تازه و سبز که با هماهنگی نتهای چوبی و مرکباتی برجسته شده است. همانطور که این عطر نوت های گلهای سفید را در بر میگیرد، حسی از بیدار شدن در دل طبیعت را به ارمغان میآورد.
آرمان خواست تا این عطر را امتحان کند. به محض اینکه چند قطره از عطر گرین تی آوا لوکس روی مچ دستش اسپری شد، حس کرد در باغی سبز و پر از حیوانات ملایم قدم میزند. نتهای تازه و سبز به زیبایی در هوا پخش شدند و او را به مکانی دیگر بردند. عطر یادآور لحظاتی بود که کنار دریای خزر قدم میزد و نسیم ملایم دریا گونهاش را نوازش میکرد.
او تصمیم گرفت همین عطر را بخرد. عطر گرین تی آوا لوکس همان رایحهای بود که او به دنبالش بود؛ رایحهای که روح ماجراجویانهاش را به تصویر میکشید و او را به یاد خاطرات شاداب میانداخت. با لبخندی از فروشگاه خارج شد، مطمئن که این عطر به یکی از امضاهای جدید شخصیتش تبدیل خواهد شد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب