داستان آغاز شده در یک روز پاییزی آرام، زمانی که علی و نیلوفر به دنبال تجربهای نو بودند. آنها تصمیم گرفتند به فروشگاه عطر محلی خود بروند، جایی که همیشه رایحههای خاصی در انتظارشان بود. نگاه علی ناگهان به عطری افتاد که نامی بیهمتا داشت؛ عطر هشتگ بیست و هفت هشتاد و هفت.
این عطر با رایحههایی از آلدئید و برگ بنفشه آغاز میشود، حسی تازه و انرژیبخش که یادآور روزهای خاطرهانگیز گذشته است. در حالی که علی عطر هشتگ بیست و هفت هشتاد و هفت را استشمام میکرد، خاطراتی از ماجراجوییهای گذشته در ذهنش زنده شد. نیلوفر نیز با شنیدن رایحههای میانی از زنبق و اولیبانوم به فکر فرو رفت. این ترکیب خاص او را به یاد لحظاتی میانداخت که به دنبال یافتن معنای زندگی بودند.
با گامهایی آهسته به سوی جادوی این ترکیب، هر دو متوجه شدند که پایهای از چوب سدر و مشک، گرمای دلنشینی به رایحهی عطر هشتگ بیست و هفت هشتاد و هفت اضافه میکند. این عطر برای آنان به داستانی تبدیل شد که همواره میخواستند تعریف کنند؛ داستانی مملو از تازگی، رازآلودگی و گرمای زندگی.
علی و نیلوفر تصمیم گرفتند این عطر را به مجموعهی خود اضافه کنند. هر دو به خوبی میدانستند که عطرها بخشی از هویت انسانها هستند. عطر هشتگ بیست و هفت هشتاد و هفت نه تنها رایحهای مناسب برای روزهای عادی، بلکه انتخابی بینظیر برای لحظات خاص زندگی بود. این عطر به آنان انگیزه و الهام بخشید تا داستانهایی جدید برای آینده خود بسازند. داستانهایی که با رایحه دلپذیر و خاص این عطر آغاز میشد و هر بار با پافشانی تازهای، یادآور آن لحظات زیبا میشد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب