ناموجود
روزی در یک بعدازظهر تابستانی، هنگامی که نسیم ملایمی در حیاط خانه میوزید، هیلدا تصمیم گرفت تغییری در رایحه زندگیاش ایجاد کند. او به سوی کشف عطری متفاوت و منحصر به فرد گام برداشت. وقتی به بوتیک عطرها وارد شد، توجهاش به بطری شیک و جذاب هارتلس هلن از برند معتبر پنالیگنز جلب شد. این اکسیر پویا و جذاب، بر اساس گلهای سفید طراحی شده بود و به نظر میرسید نویدبخش تجربهای ناب و تازه باشد.
با اولین اسپری از عطر هارتلس هلن پنالیگنز، رایحه نارنگی ماندارین به مشام میرسید و حسی از تازگی و نشاط در فضا پراکنده میشد. قلب این عطر با بوی دلنشین و گرم گل مریم ضربان داشت که هیلدا را به باغی از گلهای پرشکوه و رنگارنگ میبرد. پایه این عطر با نتهای چوبی تکمیل میشد و حسی از پایداری و استواری به او هدیه میکرد.
هیلدا همینطور که با این رایحه شخصیت خود را احیا میکرد، متوجه شد که چقدر این عطر برای روزهای گرم تابستانی مناسب است. او حس میکرد که هر بار که هارتلس هلن را میپوشد، انگار به دنیای خاص و متفاوتی سفر میکند. این عطر یادآور قدم زدن در کنار دریا با نسیم ملایم بود و او را به افکاری از خنکای ساحلی و شبهای آرام تابستانی میبرد.
در حین برگشت به خانه، هیلدا متوجه شد که این عطر شخصیتش را بازتعریف کرده است. گرچه عطر هارتلس هلن پنالیگنز همه جا را پر نکرد اما در فضای شخصی او حضوری قدرتمند و برجسته داشت. هر بار که از آن استفاده میکرد، بازخوردها و تحسینها را به سوی خود جلب میکرد، هر چند مدت طولانی نمیپایید.
با وجود نقد و نظرهایی درباره طول عمر و پیچیدگی این عطر، برای هیلدا همین سادگی و شادابی بود که او را جذب میکرد. رایحه یاور هر روزهاش شده بود و خاطرهای ماندگار در ذهنش شکل داده بود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب