در یک روز زیبای پاییزی، هنگامی که برگهای زرد و نارنجی به آرامی در باد میرقصیدند، لیلا تصمیم گرفت به فروشگاه عطر محبوبش سری بزند. او همیشه به دنبال عطرهایی بود که نه تنها با شخصیتش همخوانی داشته باشند، بلکه داستانی را در پس خود داشته باشند. در میان قفسههای متعدد و رنگارنگ، چشمش به عطر هِلِنلی سِنتس از شرلی می افتاد.
بستهبندی شکیل و طراحی خاص شیشه عطر نگاهش را میربود. بدون معطلی، در بطری را باز کرد و اولین جرعه از این معجون جادویی را به مشام کشید. رایحهای دلنشین از عسل و شکلات، فضای اطرافش را پر کرد. احساس کرد در دنیایی از لطافت و شیرینی غوطهور شده است.
هر چه عمیقتر رایحه را استشمام میکرد، با لایههای جدیدی آشنا میشد. نتهای میانی وانیل و کارامل رایحهای شیرین و اغواکننده به تصویر میکشیدند. رایحهای که او را به یاد لحظات خوش و شیرین زندگیاش میانداخت. هِلِنلی سِنتس شرلی می، بهراستی همان جادویی بود که هر زنی میتوانست مشتاق آن باشد.
در نهایت، نتهای پایه پچولی و چوب صندل با هماهنگی بینظیری ظاهر شدند. این ترکیب چوبی و خاکی، احساسی از زمین و طبیعت به او میداد. حس میکرد با هر بار استفاده از این عطر، به یک سفر پر رمز و راز در طبیعت میرود.
لیلا که بهسادگی عاشق عطر هِلِنلی سِنتس شرلی می شده بود، تصمیم گرفت آن را به مجموعه عطرهای خود اضافه کند. این عطر، نه تنها رایحهای خاص و بهیادماندنی داشت، بلکه داستانی از شیرینی و زمین را در دل خود پنهان کرده بود. هِلِنلی سِنتس، بوی بهشت است که هر زنی میتواند در امتداد یک روز خاص با خود داشته باشد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب