زهرا همیشه به دنبال عطری بود که همزمان حس زنانگی و قدرت را به او ببخشد. او روزی در خیابانهای پر جنب و جوش پاریس به همراه دوستانش قدم میزد. باد خنک و ملایم بوی عطرهای مختلف را با خود میآورد و هر کدام داستانی خاص داشتند. یکی از دوستانش درباره عطر هروه لجر فم آوون صحبت کرد. زهرا با شنیدن این نام کنجکاو شد.
روز بعد، به مغازهای در نزدیکی کافهای که همیشه به آنجا میرفت، رفت. او به سمت قفسهای که برند آوون را نمایش میداد راهی شد و آن را یافت: عطر هروه لجر فم آوون. بطری شیشهای با درخششی خاص و طراحی شیکش کاملاً چشمنواز بود. او مطمئن بود که این همان عطری است که دنبال آن بوده است.
با اولین افشانهای که روی مچ دستش زد، بوی شیرین و تند گریپفروت صورتی و مگنولیا او را در برگرفت. احساسی از طراوت و انرژی در او القا شد. نتهای میانی که شامل شکوفه نارنج و نُتهای چوبی بودند، زیرکی و عمق بیشتری را به این ترکیب اضافه کردند. همزمان حس شیرین و ملایمی از وانیل و بخور به جا ماند که به راستی وسوسهانگیز بود.
زهرا به آرامی به این نتیجه رسید که این عطر نه تنها روح او را منعکس میکند بلکه با هر بار استفاده، او را به سفری جذاب و نو دعوت میکند. او به دوستانش گفت: این عطر یک ترکیب بینظیر از قدرت و زیبایی است.
روزهای بعد، بسیاری از همکاران و دوستان از او میپرسیدند که چه عطری استفاده کرده است. این بو توانسته بود دیگران را مجذوب کند و همیشه خاطرهای شیرین به جا بگذارد. عطر هروه لجر فم آوون برای زهرا نه تنها عطری برای استفاده روزانه، بلکه نمادی از قدرت و اعتماد به نفس او شد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب