شبى آرام در قلب پاریس، قدمهایم را به سوی بوتیک معروف مونتال هدایت کردم. در آن هنگام، تنها یک نام در ذهنم جلب توجه میکرد: هاینس رز از مجموعه خاص عطرهای مونتال. به یادآوری که عطرهای مونتال همیشه مرا به دنیایی از شگفتیهای بویایی بردهاند.
وقتی وارد شدم، فضای گرمی از رایحه گلسرخ در هوا پیچیده بود. هاینس رز مونتال بر روی قفسهای شیشهای و دیدنی قرار داشت. با طراحی چشمنواز و بطری باوقارش، درست همچون گوهری بود که در تاریکی میدرخشد. میدانستم که این عطر تجربهای ناگفته و ناب از گلسرخ را به ارمغان میآورد.
عطر را برداشتم و قطرهای از آن روی مچ دستم زدم. بلافاصله، رایحهای از گلسرخ بر ذهنم مستولی شد. گویی باغی از گلهای برجسته و باشکوه را میپیمایم. هر بار که به این عطر نزدیکتر میشدم، حس کوچکی از شکوه و شکوفایی در من زنده میگشت. هاینس رز مونتال با قدرت و ظرافت بینظیرش، تصویری از زیبایی بیپایان گلسرخ را در ذهنم حک کرد.
این تجربه فرصتی بود تا خود را در دنیای عطرهای خاص و منحصر به فرد بیشتری گم کنم. هاینس رز مونتال یادآور این حقیقت بود که عطرها تنها ترکیبی از بویایی نیستند؛ بلکه داستانهایی هستند که با هر نُت، روایتگر احساسی عمیق میشوند. برای من، این عطر داستانی از عشق و افتخار به گلسرخ را بازگو میکرد. عطری که هر بار استفاده از آن، تبدیل به سفری به قلب زیبایی میشد.
در راه بازگشت به هتل، هنوز بویی از هاینس رز مونتال بر روی پوستم باقی مانده بود. به دنیای شگفتانگیزی که این عطر به من اهدا کرده بود، فکر میکردم و باور داشتم که تجربهی این عطر، همواره در خاطرم به یادگار خواهد ماند.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب