ناموجود
در یکی از روزهای خنک بهاری که در کوچههای سنگفرش شدهی شهر قدم میزدم، با عطر باران تازه و شاخههای نعنای لرزان در باد، هوای متفاوتی حس کردم. در همان حوالی، مغازهای با نام ترا کازمتیکوس توجهام را جلب کرد. کنجکاو شدم و وارد شدم.
مردی با لبخندی گرم به استقبالم آمد و راجع به عطری خاص با نام عطر هومرو ترا کازمتیکوس صحبت کرد. از همان اول محو بوی دلنشینی شدم که فضا را پر کرده بود. بویی که با رایحهی خنک نعناع و لطافت اسطوخودوس و آووکادو آغاز میشد. جادویی بود، مانند یک سفر که هنوز آغاز نشده، مقصدش را میدانستی.
داستان عطر هومرو ترا کازمتیکوس اما به همینجا ختم نمیشد. با هر بار استشمام، به لایهای جدید از این اثر هنری پی میبردم. قلب این عطر، با ترکیب گلهای بهاری چون بهارنارنج، بنفشه و شمعدانی میتپید و جسارت یاس به آن بُعدی دیگر میبخشید. خاطرهانگیز بود، همچون روزهای کودکی.
اما نقطهی اوج تجربهام زمانی بود که نتهای پایه از راه رسیدند. پچولی و چوب صندل به همراه تکههای شکلات تلخ، امبر و وانیل در کنارش میدرخشیدند. همزمان، حضور عمیق خسخس و مشک، به این عطر جاذبهای مردانه و استوار میبخشید. احساسی بود که نه تنها به من، بلکه به هر کسی که از کنارم عبور میکرد، قدرت و شکوه میداد.
لحظهای از خودم پرسیدم که این ترکیب پیچیده و متنوع چگونه به دست آمده. پاسخی که دادند، نامی بود؛ ماريو توری نتو، نابغهای که با هنر خود، حس زندگی را در بطریای کوچک زندانی کرده است.
عطر هومرو ترا کازمتیکوس نه تنها عطری ممتاز برای آقایان است، بلکه داستانی است که هر بار با شنیدن بوی آن، دوباره زنده میشود. داستانی که هر مردی باید تجربهاش کند.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب