ناموجود
نسیم صبحگاهی که از پنجره باز آپارتمان به درون میوزید، حس بینظیری به افشین میبخشید. او از خواب بیدار شده و در فکر یک روز پرانرژی بود. اما چیزی کم بود، چیزی که روزش را بهیادماندنی کند. ناگهان چشمانش به شیشه عطر روی میز میافتد: عطر ام دو کافه کافه پارفومز.
این عطر، همراه همیشگی او بود. از سال ۱۹۷۸ به بازار عرضه شده و توسط عطرساز مشهور، آلبرتو موریلاس، خلق شده بود. با عبور از نتهای آغازین ترنج و پرتقال، حس تازگی و طراوت به او دست میداد. درست مثل اولین نوشیدنی سردی که در گرمای تابستان مینوشید.
افشین شیشه عطر ام دو کافه را برمیداشت و با لمس دستانش، متوجه پیچیدگی و عمق رایحههای آن میشد. این عطر مخصوص مردان طراحی شده و گروه بویایی چوبی دارد که به او حس اصالت و اعتماد به نفس میداد. وقتی از عطر استفاده میکرد، خود را در باغی از گلهای میخک و تمشک احساس میکرد، با رایحهای دلنشین از میخکهای تند و تمشک شیرین.
بوی پایه سدر و مشک به او اعتماد بهنفس عمیقی میبخشید. همانطور که آمادهٔ ترک خانه میشد، حس میکرد با هر گامی که برمیدارد، انرژی طبیعت به او منتقل میشود.
در طول روز، هر بار که کسی از کنار او میگذشت، با تحسین به رایحه او واکنش نشان میداد. این نشانه موفقیت عطر ام دو کافه کافه پارفومز بود، که نه تنها افشین بلکه دیگران را نیز تحت تأثیر قرار میداد.
در انتهای روز، وقتی به خانه بازگشت، با خود اندیشید که تمام تجربهها و حسهای خوب آن روز را مدیون آن عطر بود. عطر ام دو کافه کافه پارفومز، نه فقط یک رایحه، بلکه داستانی از اعتماد و شخصیت بود. داستانی که هر بار با استفاده از آن، دوباره نوشته میشد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب