ناموجود
در قلب یک روز پاییزی، مسعود در خیابانی آرام و پر درخت قدم میزد. باد ملایمی برگهای زرد و قرمز را به رقص در میآورد و رایحهای دلنشین اما غریب به مشام او میرسید. این رایحه، عطر هات اند وایلد رد اتلیه اولریک فراگرنسس بود؛ عطری که او را به سفری خیالی برد.
عطر هات اند وایلد رد اتلیه اولریک فراگرنسس با برشی از نتهای میوهای آغاز میشود که حس تازگی و انرژی را به او القا کرد. مسعود با هر قدم، به عمق این عطر بیشتر پیبرد. نتهای میانی با ترکیبی از گلهای خوشبو، نعناع هندی، خزه بلوط و سوزن کاج، او را به جنگلی اسرارآمیز و مهآلود برد؛ جایی که تفاوت فصلها با هر تنفس آشکار میشد.
پایان این سفر عطری، با جذابیت نتهای پایه رخ داد. ترکیبی دلنشین از رزین، مشک و عنبر، احساسی از گرما و آرامش را در او بیدار کرد. این حس، همانند لحظات پایانی یک روز سرد پاییزی بود که در کنار شومینهای روشن نشسته و به صدای ترکیدن چوبها گوش میدهد.
این عطر توانست با آکوردهای چوبی، کهربایی، خاکی و مشکی خود، تجربهای از طبیعت خام و زیبای پاییز را به مسعود هدیه کند. ترکیب پیچیده و چند لایه این عطر، او را به دنیای خاطرههای فراموشنشدنی برد؛ دنیایی که هر بار با یک اسپری، دوباره زنده میشود.
مسعود باری دیگر به واقعیت بازگشت، اما با حس رضایتی خاص. او یادش آمد که مثل همیشه، انتخابی درست انجام داده بود؛ عطری که به زندگی او رنگ و بو میبخشید و هر روزش را پر از داستانهای جدید میکرد. عطری که هر بار با آن، به یاد لحظات خوب زندگی میافتاد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب