ناموجود
در یک روز آرام و دلنشین پاییزی، زمانی که نسیم خنک هوا با برگهای زرد و قرمز در همآمیخته بود، لیلی تصمیم گرفت به جستجوی عطری باشد که احساسات درونیاش را به شیرینترین شکل ممکن ابراز کند. آواز پرندگان که از دور شنیده میشد، او را به سمت مغازهای کوچک و محلی سوق داد. آنجا، در گوشهای از یک قفسه چوبی، عطر هویِل ایساپ را یافت.
عطر هویِل ایساپ به محض باز شدن درب بطری، رایحهای از ادویهها و آویشن را به فضا پراکند. این بو، همچون بادی مرموز در میان درختان سرو و نوتهای چوبی میپیچید و فضایی گرم و دلنشین را در قلب لیلی ایجاد میکرد. هر قطره از این عطر، او را به اعماق جنگلی مهآلود و تا مرزهای یک جهان اسرارآمیز میکشاند.
با هر استشمام، نتهای مشکین و خزهای عطر، زمین را به زندگی برمیگرداند و احساس سرزندگی عمیقی درون او به وجود میآورد. این تجربه بینظیر، تجربهای بود که او را به کشف ناشناختهها و ماجراجوییهایی که در دل طبیعت انتظارش را میکشیدند، دعوت میکرد.
عطر هویِل ایساپ برای لیلی همانند پلی بود به دنیایی که در آن، همزمان هم زنی بود مستقل و جسور و هم همراهی برای خود بودن را تجربه میکرد. بویی که نه تنها مرزهای جنسیتی را میگذرد، بلکه سفری مرموز و پررمز و راز به عمق احساسات انسانی را ارائه میدهد.
این عطر خاص، با ترکیبی از نوتهای وتیور، اولیبانوم و خزه بلوط، همچون قطعهای موسیقی بود که هر بار شنیدن آن، داستانی جدید برای گفتن داشت. لیلی حس کرد این عطر پر از رمز و رازیست که باید کشف شود؛ بویی که همچون خودِ طبیعت، زنده و پویاست. برای او، انتخاب عطر هویِل ایساپ یک بیانیه بود؛ بیانیهای از آزادی، اصالت و انتخاب.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی