ناموجود
در دل شهر پر هیاهوی تهران، یکی از آن لحظات نادر که تمام نگرانیها به فراموشی سپرده میشوند، رقم میخورد. لیلا، یک روز پاییزی که درختان لباس زرد و قرمز به تن کردهاند، به کافه محبوبش میرود. هنگام ورود، عطر آیم یورز امورینو با یک رایحه گیجکننده از عسل و عود به استقبالش میآید.
همانطور که روی صندلی چوبی کافه مینشیند، رایحه چوب صندل و بنفشه فضای اطراف او را پر میکند. این عطر، تجربهای از یک سفر درونی را برای او فراهم میکند. لیلا احساس میکند در وسط یک جنگل پاییزی قدم میزند؛ جایی که برگهای بنفش و طلایی زیر پاهایش خشخش میکنند. او بهیاد میآورد که این احساس آرامش را از جادوی عطر آیم یورز امورینو دارد.
زمانی که دوستانش یکییکی به جمع او میپیوندند، بوی عطر گرم و ماندگار عنبر و مشک به همراه چوب خشک، محیط صمیمانهتری ایجاد میکند. یکی از دوستانش با تعجب میپرسد: چه عطری زدی، لیلا؟ و او با لبخندی میگوید: عطر آیم یورز امورینو، نسخهای که برای مردان و زنان طراحی شده و هر لحظهشکفت انگیزی میآفریند.
لیلا بهخاطر میآورد که وقتی عطر را برای اولین بار امتحان کرده بود، چگونه توافقهای پودری و چوبی آن او را مجذوب خود کرده بود. این حس منحصر به فرد، او را به دنیایی از خاطرات شیرین و رایحههای عسلی و چوبی برده بود. قدرت این عطر در ترکیب ساده و در عین حال پیچیدهاش نهفته است که نتهای ابتدایی تا پایهاش، همگی با هم هماهنگی خاصی دارند.
آن روز، در آن کافه دنج، لیلا و دوستانش بدون دغدغه به گپ زدن مشغول میشوند. و در طول روز، رایحه عطر آیم یورز امورینو همچون نوای دلنشین یک سمفونی، در فضای اطراف جاری میماند. در پایان، خاطرهای شگفتانگیز از آن روز پاییزی، همراه با زنگ صدای خنده و صحبتهای دوستان، در حافظه محو نمیشود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب