ناموجود
در قلب شهر آرام و شبزدهای، زنی بهنام لیلا زندگی میکرد که همواره به دنبال عطرهایی بود که زندگیاش را با رایحههای خاص و منحصربهفرد تازه کند. روزی، در یک بوتیک کوچک و زیبا، به عطر این کنترول کیوریِس بریتنی اسپیرز برخورد کرد. این عطر با شخصیت جذاب و مرموزش همان بود که لیلا به دنبالش میگشت.
وقتی شیشه عطر را باز کرد، اولین رایحهای که به مشامش رسید، نُتهای میوهای و شیرین بود. این آغاز دلنشین، او را به تابستانهای دور برد؛ شیرینی میوهها در باغهایی که در آنها قدم میزد. اما این فقط ابتدا داستان بود. با گذشت زمان، عطر این کنترول کیوریِس بریتنی اسپیرز به قلب گرمی از وانیل و لوبیای تونکا رسید. اورکیده شب بویی اغواکننده و رمزآلود به این بخش از داستان اضافه کرد.
لیلا عمیقاً مجذوب شده بود. در این عطر، حسی از رمز و راز و جذابیت نهفته بود که او را ساعتها به فکر فروبرد. او احساس کرد که به پسِ پردهای از دنیای ناشناخته و شگفتانگیز سفر کرده است. حالی که با هر بار استشمام این عطر به او دست میداد، همان حس کنجکاوی و جذابیتی بود که اولین بار هنگام مواجهه با عطر این کنترول کیوریِس بریتنی اسپیرز تجربه کرده بود.
پایه عطر با ترکیبی از مُشک و چوب صندل پایان یافت؛ ترکیبی که به این روایت دراماتیک، عمق و پایداری میداد. روزها گذشت، اما عطر همچنان در ذهن او باقی ماند. لیلا متوجه شد که این عطر، همچون قطعهای از زندگی او شده است؛ عطری که نه تنها اتاقها بلکه احساسات پنهان و نسیمهای خاطرات را نیز متحول میکرد.
آری، عطر این کنترول کیوریِس بریتنی اسپیرز داستانی بود که هر بار با باز شدن درب شیشهاش، دوباره نوشته میشد. عطری که برای لیلا، چیزی بیش از یک رایحه؛ یک سفر بیپایان به دلمشغولیهای زیبای زندگی بود.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی