ناموجود
در یک غروب پاییزی، وقتی آسمان به رنگ نارنجیِ غروب در میآمد، مهسا در خیابانهای شلوغ تهران قدم میزد. او با خود فکر میکرد که چطور میتواند خاطرهای خوشبو از این روز بیافریند. موسیقی آرامی از گوشی او پخش میشد و قلبش را به آرامی میتپاند. مهسا به عطرفروشی کوچکی رسید که در محلههای قدیمی واقع شده بود.
چشمانش به محض ورود به فروشگاه، به یک بطری جذاب خیره شد؛ عطر این لاو ایجیا پرفیومز . این عطر به تازگی در سال 2025 به بازار عرضه شده بود و با ترکیبی از بوی دلنشین وانیل شرقی که مخصوص بانوان است، مشتریان زیادی را به خود جذب کرده بود.
مهسا با هیجان درِ بطری را باز کرد و آرام آرام بوی خوش آلو و نارگیل به مشامش رسید. او چشمانش را بست و گذر زمان را درهم بشکند، خودش را در باغی خیالی یافت که بوی گلهای یاسمن، موگه و چوب رز پالیسندر در هوا پیچیده بود. بوی گرم و شیرین عطر، حس آرامش و دلپذیری را به او القاء میکرد.
با هر نفسی که میکشید، ترکیبی از چوب صندل، مشک و وانیل با لایهای از بادام خودنمایی میکرد. آن لحظه فهمید که این عطر، بخشی از زندگیاش خواهد شد؛ عطر این لاو ایجیا پرفیومز همراهی که نتهای چوبی و گلهای سفیدش، داستانهای تازهای برای مهسا خلق میکنند.
او تصمیم گرفت این عطر را تهیه کند. با خود گفت: «این همان چیزی است که من دنبالش بودم؛ عطری که لحظات مرا به یادماندنی کند.» مهسا با خرید عطر این لاو ایجیا پرفیومز و بویی که همیشه او را به یاد این روز میاندازد، به خانه بازگشت و در گوشهای ساکت نشست تا با هر بار استفاده از آن، خاطرهای جدید بسازد.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف