در یکی از روزهای پر انرژی بهاری، سارا در حال آماده شدن برای یک جلسه مهم کاری بود. او همیشه به رایحه عطرهای خاص علاقه داشت و میخواست امروز با عطری خاص خودش را معرفی کند. او به قفسه عطرهایش نگاه کرد و چشمانش بر روی بطری قرمز و جذاب عطر این رید آرماند باسی قفل شد.
این عطر، او را به یاد روزهایی میانداخت که در باغچهی کوچک مادربزرگش در حال بازی با گلهای بهاری بود. او یادش آمد که چگونه رایحهی گلهای یاس و رز در هوا میپیچید و او را پر از انرژی و شادی میکرد. تصمیم گرفت امروز با کمک این رید آرماند باسی در جلسهاش بدرخشد.
با اولین اسپری، ترکیبی از بوی دلنشین ترنج، ماندارین و زنجبیل به هوا برخاست و حس تازگی و شادابی را برایش به ارمغان آورد. او لبخندی زد و دانست که این فقط آغاز ماجراجویی روزانهاش است. با گذر زمان، نتهای میانی گلزنبق، یاس و رز به آرامی ظاهر شدند و آرامشی از جنس گلهای بهاری را برایش به ارمغان آوردند.
سارا به جلسهاش رسید و با اعتماد به نفس وارد شد. توجه همکارانش به رایحهی دلنشین او جلب شد. او حس کرد که این عطر، نه تنها فضای اطراف او را معطر کرده است، بلکه نوعی اعتماد به نفس جدید به او بخشیده است. عطر این رید آرماند باسی با ترکیبات چوبی و مشک سفید خود در نتهای پایه، تا پایان روز کنار او ماند و هر لحظه به او یادآوری کرد که چگونه میتواند در عین سادگی، خاص و متمایز باشد.
عطر این رید آرماند باسی برای سارا دیگر فقط یک شیشه عطر نبود؛ بلکه داستانی بود که با هر بار استفاده، یادآور روزهای خوب و لحظات ارزشمند زندگیاش میشد. وقتی به خانه برگشت، با لبخند به بطری قرمز نگاه کرد و تصمیم گرفت که این تجربهی خاص را به خود هدیه دهد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب