In St Tropez Zara

توضیحات

خورشید داشت در افق غروب می‌کرد و نسیم خنکی از ساحل به شهرک پر زرق و برق سنت تروپه می‌وزید. علی در حالی که به دنباله‌روی زرق و برق این شهرک بود، برای اولین بار عطر این سنت تروپه زارا را بربازوهای خود اسپری کرد. چیزی او را جذب کرده بود که نمی‌توانست از آن چشم‌پوشی کند؛ این شور و حال زندگی و نشاط ناب.

پرتقال و فلفل زیرکانه در ابتدا، او را به یک سفری میوه‌ای و تند دعوت کردند. همزمان با گذشت زمان، جذابیت بیشتری را احساس کرد. زنگ بلیینی و بوی رزین کندر در میان راه به او سلام کردند. رگه‌های ژرانیوم نیز او را به چالشی دل‌فریب کشاندند. عطر این سنت تروپه زارا چیزی نبود که بتوان به سادگی از آن گذشت.

در فضای اطراف، موجی از حس لطافت و شوری موج می‌زد. مانند دریاچه‌ای آرام که عطر و بوی نمک و چوب‌های خاص خود را به مشام می‌رساند. این حس تازه و متفاوت، هنوز هم پس از گذر زمان بر او حکمرانی می‌کرد و این او را به سفر دوباره و دوباره به این شهرک پر زرق و برق تحریک می‌کرد. عطر این سنت تروپه زارا همواره در ذهن او خاطره‌ای جاودان می‌ساخت.

هر بار که عطر را اسپری می‌کرد، احساس می‌کرد به یک شب یادگاری و پر زرق و برق در سنت تروپه برمی‌گردد. چراغ‌های درخشان و موسیقی‌های زنده‌ای که از هر گوشه به گوش می‌رسیدند، همه و همه او را فرا می‌خواندند. عطر این سنت تروپه زارا به او احساسی از آزادی و شکوه می‌داد که کمتر چیزی مثل آن را برایش فراهم کرده بود.

در پایان، این عطر نه تنها یک رایحه، بلکه تجربه‌ای از زرق و برق، شور و نشاط و دریایی از خاطرات شیرین و شورانگیز برای او به ارمغان آورده بود. تجربه‌ای که هرگز فراموش نخواهد کرد.