ناموجود
در یک روز آرام و آفتابی، نسیم لطیفی بر فراز پارک میوزید و برگها را به رقص درآورده بود. در همین لحظه، مریم با لبخندی بر لب، درختان را پشت سر گذاشت و به سوی نیمکت مورد علاقهاش رفت. او با خود یک کتاب و یک شیشه کوچک از عطر این د کلودز اِیوِن آورده بود. این عطر بوی خوشی از طبیعت میآورد که با هر نَفَس، حس آرامش و تازگی را به او هدیه میداد.
همانطور که روی نیمکت نشست و کتابش را باز کرد، قطرات عطر را به آرامی روی مچ دستش پاشید. ناگهان فضای اطرافش پر از رایحه لطیف گلهای سفید و بنفشه شد. این رایحهها با هماهنگی خاصی در لباس هوای او رقصیدند و او را به دنیایی پر از آرامش و احساسات دلپذیر بردند. عطر این د کلودز اِیوِن با طبع گلی و میوهای خود، تمام خستگیهای روز را از تن مریم بیرون کشید و لحظهای ناب برای او خلق کرد.
مریم به بوهای تازه و دریایی این عطر علاقمند بود. هر بار که از آن استفاده میکرد، حس میکرد که در میانه ابرهای نرم و لطیف قرار گرفته است و این حس برای او بینظیر بود. او میدانست که این بوی خاص نه تنها به او انرژی میدهد بلکه توجه دیگران را نیز به خود جلب میکند.
عطر این د کلودز اِیوِن با ترکیب بینظیر از عناصر اُزونی، گلی، و مرکباتی به یک اثر هنری بدیع تبدیل میشود. این ترکیب، مریم را به این فکر واداشت که زندگی هم مانند این عطر، پر از لحظات ساده و دلنشینی است که باید آنها را قدر دانست. با پایان روز، مریم با خیال خوش و انرژی تازه به خانه بازگشت، در حالی که هنوز بوی عطرش در هوا پیچیده بود و او را احاطه کرده بود.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی