داستان ما از یک روز سرد پاییزی آغاز میشود؛ زمانیکه نسیم ملایمی از پنجرهی باز دفتر به درون میوزید. لیلا، مدیر خلاق یک آژانس تبلیغاتی، در حال جمعبندی پروژهای مهم بود. اما در کنار هیاهوی کار و ویرایشها، چیزی متفاوت حس میکرد. عطر نویی که به تازگی به دستانش رسیده بود، حس کنجکاوی و شوقی غیرقابل توصیف در او ایجاد کرده بود.
این عطر چیزی نبود جز عطر اینْسِنْس آوا لوکس. با اولین اسپری، ترکیبی منحصربهفرد از روایح چوبی و ادویههای خاص، فضای اتاق را پر کرد. نتهای ابتدایی عطر با حضور اولیبانوم، الِمی و کوپال، همچون شعلهای آرام و دلنشین، خاطرهای از کتابخانهای پر از کتابهای قدیمی و مغازه عطرفروشی قدیمی را زنده میکرد.
هرچه لیلا بیشتر در عطر اینْسِنْس آوا لوکس غرق میشد، نتهای میانی مر و لادن بر قلب او نواختند. ترکیب فوقالعادهای از صندل و سرو، احساسی از پیمودن مسیرهای کوهستانی را در او به وجود آورد. لحظهای آرامش و تمرکز به او دست داد، گویی به جای هیاهوی شهر، در دل طبیعت ایستاده است.
با گذشت زمان، نتهای پایه عطر شامل بالسام پرو و مشک، حس جذابیت و گرمای خاصی را زیر پوست او جاری کردند. این ترکیب بلسان و مشک، همچون هُرم گرمای آفتاب، تمام وجود لیلا را در برگرفت. دیگر تنها یک روز کاری نبود، بلکه سفری به دنیای حسها و ارتباطات درونی بود.
عطر اینْسِنْس آوا لوکس فقط یک عطر نبود؛ بلکه تداعیگر داستانی از حسها و خاطرهها برای او شد. لیلا حالا میدانست که هر بار که از این عطر استفاده کند، نه تنها درباره او، بلکه درباره زندگی و انتخابهایش نیز سخن میگوید. و این، شاید بهترین همراهی است که یک عطر میتواند ارائه کند.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب