در سال ۲۰۱۷، جهانی پر از جذابیت و اسرار که عطرهای مردانه با قصههای خاص خود معرفی شدند، عطر اینبریانت هینوده همچون گوهری درخشان در قفسههای فروشگاهها سفید میزد. این عطر، محصور در بوی چوب و چرم، مخاطبان بسیاری را به سوی خود جذب میکرد.
در یک روز بارانی، مردی به نام آریا که به تازگی یک مهمانی بزرگ را میزبانی کرده بود، به دنبال عطری بود که حضورش را در ذهنها ثبت کند. او وارد یک فروشگاه بزرگ عطر و ادکلن شد و با یک حس کنجکاوی به سمت قفسه عطر اینبریانت هینوده به راه افتاد. رایحه تازه سیب و لیموی سیسیلی، همان چیزی بود که در همان لحظهای که درب شیشهای بطری را باز کرد، به مشامش رسید. ترکیبی از چوب بامبو و تازگی لیمو، ذهنش را به دنیایی از طراوت برد.
اما داستان عطر به همانجا ختم نمیشد. در قلب این رایحه، آب دریا و چرم با هم همزیستی میکردند و هماهنگیای بین این دو عنصر برقرار شده بود. آریا با هر تنفس، حس میکرد به ساحل آرامی رفته، جایی که نسیم ملایم دریا با بوی چرم تازه دوخته شده، بازی میکند و آرامش خاصی را به او هدیه میدهد.
و در نهایت، بیس نوتهای جادویی که شامل کهربای مشکی و چوب صندل بودند، یک احساس گرما و مردانگی را به مشام میرساندند. این رایحههای سنگین و دلپذیر، حضور قدرتمند و فراموشنشدنی را برای هر کس که آن را بزند، به ارمغان میآورد.
آریا با عطر اینبریانت هینوده به مهمانی رفت و در همان لحظه ورود، نگاهها و توجه همه را به خود جلب کرد. هر کسی که به او نزدیک میشد، نیشخندی بر لب داشت و از او درباره این رایحه جادویی سوال میکرد. او با اطمینان به میزبانی خود ادامه داد و در هر قدمش، ردپای شنیدنی از داستانی که رایحهاش نقل میکرد، بر جای میگذاشت.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب