در یک روز بارانی بهاری، زمانی که آسمان با لطیفترین رنگهای خاکستری پوشیده شده بود، آرزو به عطر جدید خود فکر میکرد. او تازه تصمیم گرفته بود که همراه بهترین دوستانش به یک نمایشگاه هنر محلی برود، ولی میدانست که حضور یک عنصر خاص میتواند روزش را خاصتر کند. این عنصر، چیزی نبود جز عطر اینفینیتا اوریفلیم.
وقتی که در مسیر نمایشگاه قدم میزد، چند قطره از عطر اینفینیتا اوریفلیم بر روی پوستش اسپری کرد و بلافاصله توسط نورانیترین رایحههای Mاندارین، کومکوات و فلفل صورتی احاطه شد. این ترکیب عجیب و در عین حال دلنشین، او را به دنیایی از شادابی و انرژی میبرد. حس میکرد که میتواند بر هر چالشی غلبه کند.
در میانه راه، رایحه گرم و لطیف یاس گرانادیفلوروم به مشامش رسید. این نت میانی حتی در میان بارانهای بهاری، احساس قوی و زنانهای از زیبایی و ظرافت به او میداد. آرزو مطمئن بود که این عطر چیزی بیش از یک رایحه است؛ این عطر تجلیگر حس درونی او از زیبایی و قدرت زنانه بود.
در نمایشگاه، دوستان آرزو به او نزدیک شدند و با تحسین به او نگاه کردند. یکی از آنها گفت: «آرزو، رایحه عطرت واقعاً مسحورکننده است. نامش چیست؟» و او با لبخند پاسخ داد: «اینفینیتا اوریفلیم.»
در پایان روز، وقتی که به خانه بازمیگشت، با آرامش میدانست که انتخاب او برای آن روز واقعاً بینظیر بوده است. نتهای بنیادی وانیل، چوب کشمیر و کهرباگرم، حس دلپذیری از آرامش و شکوه به او میدادند. عطر اینفینیتا اوریفلیم به او کمک کرد تا نه تنها از روز خود لذت ببرد، بلکه داستانی جدید از زندگیاش بسازد. این عطر به معنای واقعی کلمه، زیبایی کلاسیک زنانه را تجسم کرده بود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب