ناموجود
در یک روز آفتابی که نسیم گرم تابستانی بر پوست مینشست، مردی به نام سامان تصمیم گرفت به دنبال عطری برای تغییر رایحه امضای خود بگردد. احترام به سنتهای کلاسیک و علاقه به تجربههای تازه او را به فروشگاهی معتبر در قلب شهر کشاند.
سامان همیشه به دنبال عطری بود که داستانی منحصر به فرد داشته باشد. به محض ورود به فروشگاه، نگاهی به قفسههای پر از عطر انداخت و مشامش با رایحههای متنوع تسخیر شد. با قدمهای آهسته به سمت قفسهای که جانگیری از طبیعت را به تصویر میکشید، نزدیک شد. در آنجا بود که آیلند اکس، به عنوان یکی از جواهرات نادر و خیرهکننده، در میان دیگر عطرها خودنمایی میکرد.
با اولین اسپری از این عطر، موجی از مرکبات تازه، همانطور که در ابتدا توصیف شده، در فضا پراکنده شد. این رایحه مرکباتی تا اعماق ذهن او نفوذ کرد و حس نشاط و انرژی را به وی تقدیم کرد. در قلب این عطر آیلند اکس، فیگ جای خود را به آرامی باز کرد؛ میوهای با طعم و بوی خاص که حس رمزآلودی داشت و به مردانگی او افزایشی شادمانه میبخشید.
در نهایت، ترکیبی از نتهای پایه شیرین نارگیل مثل نسیمی لطیف و خوشایند، او را برای لحظهای به سواحل دوردست برد. در ذهنش، تصاویری از درختان بلند نارگیل و شنهای گرم ساحل نقش بست. لمس گرم این خاطرات خوش گذشته او را به شدت شیفته عطر آیلند اکس کرد.
سامان با لبخندی روی لب، شیشه عطر آیلند اکس را در دست نگه داشت و به سمت صندوق رفت. از آن روز به بعد، هر زمان که خود را با این عطر خوشبو میکرد، تجدید خاطرات سفر خیالانگیز به جزیرهای وسیع و دور دست او را غرق لذت میکرد. عطر آیلند اکس به داستان بیپایانی از طبیعت و ماجراجویی تبدیل شد. این عطر، انتخابی بود که زندگی روزمره او را تغییر داد و به هر روزش جانی تازه بخشید.
سایر تلفظها: آیلند اکس, آیلند ایکس, آیلند اَکس, آیلند اَگز, آیلند اَکسی, ایسلند اکس, ایسلند ایکس, ایسلند اَکس, ایسلند اَگز, ایسلند اَکسی, ایسْلند اکس, ایسْلند ایکس, ایسْلند اَکس, ایسْلند اَگز, ایسْلند اَکسی, آیسلند اکس, آیسلند ایکس, آیسلند اَکس, آیسلند اَگز, آیسلند اَکسی
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی