ناموجود
در دل یک روز سرد پاییزی، جوانی به نام آرش در خیابانهای پوشیده از برگهای زرد و نارنجی قدم میزد. او همیشه به دنبال عطرهایی بود که به شخصیت واقعیاش نزدیک باشند. عطرهایی که او را به دنیایی از احساسات نو و متنوع ببرند. این بار به یکی از آن بوتیکهای مخصوص عطر رفت که در گوشهای دنج از شهر جا خوش کرده بود.
آرش با کنجکاوی به قفسههای پر از عطر نزدیک شد. یکی از آنها توجهاش را جلب کرد: عطر ایتالین لجن جکیتی. این رایحه خاص و مردانه بویی متفاوت داشت که او را به جستجوی عمیقتری واداشت. با نگاهی به شیشهی جذاب و لوکس عطر، تصمیم گرفت آن را امتحان کند.
با اولین اسپری، رایحه مرکبات تازهای همچون گریپفروت، پرتقال ماندارین و لیمو به استقبال بینیاش آمدند. احساسی از طراوت و سرزندگی در او ایجاد شد. آرش به این فکر فرو رفت که این ترکیب چقدر میتواند انرژیبخش و دعوتکننده به زندگی باشد.
چند دقیقه بعد، نتهای میانی خود را نمایان کردند. بویی گرم و تند از دارچین، جوز هندی و فلفل سیاه که با نرمی زنجبیل در هم آمیخته بود، فضایی از گرما و انرژی مثبت را به ارمغان آورد. او احساس کرد که این ترکیبها میتوانند هر مردی را با اعتماد به نفس خاصی احاطه کنند.
در نهایت، نتهای پایه عطر ایتالین لجن جکیتی ظاهر شدند. آمیزهای از کهربا، پاتچولی، خسخس و سدر. نتهایی که حس ماندگاری و اصالت را القا میکردند. آرش با خود اندیشید که این عطر میتواند همدم روزهای مهم و لحظات بیتکرار زندگیاش باشد.
سرانجام با لبخندی رضایتبخش، تصمیم به خرید گرفت. احساس کرد که این عطر با شخصیت و استایلش همخوانی کامل دارد و میتواند او را در ماجراهای جدیدی همراهی کند. آرش با شوق و انرژی بیشتری به مسیرش ادامه داد، در حالی که رایحه خاص عطر ایتالین لجن جکیتی او را همراهی میکرد.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی