ناموجود
در قلب شهر پاریس، در یک بوتیک شیک و بینظیر، عطری به نام جمالز پالاس از برند معروف ممو پاریس چشمها را به خود خیره میکرد. داستان این عطر همچون یک سفر جادویی از دل فرهنگهای مختلف بود که هم مردان و هم زنان را به سوی خود میکشید.
شب تابستانی بود و نشر بویی گرم و ادویهای در هوا حس میشد. حضور قوی زعفران و گل گاردنیا در نتهای ابتدایی، تجربهای لطیف و در عین حال مرموز به ارمغان میآورد. این ترکیب منحصر به فرد، ذکر و یاد شکوه قصرهای شرقی را زنده میکرد. اما این فقط آغاز سفر بود.
کمکم که زمان میگذشت، نتهای میانی با باز شدن دروازههای قلب جمالز پالاس ممو پاریس به رقص درمیآمدند. هل و زردچوبه با هم میآمیختند و حس گرما و شور را به اوج میرساندند. این ترکیب نه تنها جسارت و شجاعت را به همراه داشت، بلکه بازتابی از زیبایی و غنای فرهنگی نیز بود.
وقتی که شب به نیمه نزدیک میشد، پایههای چوبی و گرم عطر، همچون سمفونیای خاموش و آرام، به صحنه پا میگذاردند. چرم، عود و کهربا در کنار هم ترکیبی بکر و خیالانگیز خلق میکردند. این لحظهای بود که جمالز پالاس ممو پاریس با تمامی شکوه و جلال درخشش خود را به اوج میرساند.
ساختار چرمین و دلربای این عطر، همراه با تکنیکهای خاص عطرسازی Alienor Massenet، عطری بینظیر و خاطرهانگیز را به جهان معرفی کرده بود. جمالز پالاس ممو پاریس تنها یک عطر نبود، بلکه داستانی بود که هر بار با اسپری کردن، خلاقیت، شور و اشتیاق را زنده میکرد.
در خیابانهای پاریس، هر کسی که بوی این عطر را استشمام میکرد، در دل تاریخ و جغرافیایی دیگر سفر میکرد؛ سفری که هیچگاه به فراموشی سپرده نمیشد و همیشه در خاطرهها باقی میماند. این همان جادوی جمالز پالاس ممو پاریس بود که جذابیتی بیانتها داشت.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب