ناموجود
در یک روز زیبای بهاری، که نور خورشید با ملایمت بر روی گلهای تازه شکفته باغ ژاردن میتابید، نرگس درون آنجا قدم میزد. او عاشق عطرهای شاداب و ملایم بود. در حالی که قدمهایش را بروی چمنهای نرم و سبز برمیداشت، به یاد عطر ژاردن د پاریس میسون الهمبرا افتاد. این عطر او را به یاد چنین روزهای خوشی میانداخت.
از همان اولین لحظهای که درپوش شیشه عطر را برداشته بود، موجی از رایحههای غنی و دلپذیر به استقبالش آمده بودند. نتهای آغازین آن با حضور باشکوه مگنولیا، گلابی، هلو و ترنج در کنار یاسمن و نارنگی، حس طراوت و تازگی خاصی به او القا میکرد. این ترکیب از نتهای آغازین، همچون نغمهای زیبا و شاداب بود که در هوای آزاد باغ ژاردن به رقص در میآمد.
وقتی که در عمق نتهای این عطر فرو رفت، حضور بینظیر یاسمن، مریم، زنبق دره و رز را حس کرد. این نتها، همچون گلی قدیمی اما همچنان زنده، حس شکوه و زیبایی را به تمامی وجودش منتقل میکردند.
در انتها، پایههای عطری با نتهای مشک، وانیل، سدر و بلاکبری فضای دلانگیزی را برای او خلق میکردند. این ترکیب پایهای، همچون پایی محکم و آرامشبخش بر زمین، او را غرق در حسهای بیپایان و لذتبخش میکرد.
ناگهان نرگس فهمید که عطر ژاردن د پاریس میسون الهمبرا نه فقط عطری برای استفاده روزانه، بلکه جواهری است که باید برای لحظات خاص و بهیادماندنی نگهداری کرد. او تصمیم گرفت به دوستش این هدیه خاص را تقدیم کند و باور داشت هر بار که از این عطر استفاده کند، او هم در میان باغهای زیبای ژاردن قدم خواهد زد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب