شب خنک پائیز بود. نسترن روی بالکن خانهاش نشسته بود و به دوردستها خیره بود. باد ملایمی میوزید و برگهای زرد درختان را به رقص در میآورد. او به تازگی یک عطر جدید خریده بود؛ عطر ژولی گلم ژکیتی. این عطر برایش مثل یک راز بود که هر بار کشفش میکرد، لایهای جدید از خود را نشان میداد.
عطر ژولی گلم ژکیتی با نواهای اولیهاش که شامل پرتقال، هلو، گلابی و سیب است، حسی از تازگی و شادابی به او القا میکرد. رایحههای میانی مشک، زنبق دره و یاس در این عطر، حسی از لطافت و زنانگی به او میبخشیدند. اما چیزی که این عطر را برای نسترن متفاوت کرده بود، نواهای پایهاش بود. عنبر، چوب صندل و وانیل مانند لایهای گرم و دلنشین این عطر را میبافتند.
آن شب، وقتی نسیم ملایم به پوست او میخورد و ژولی گلم ژکیتی در فضای اطرافش پراکنده میشد، نسترن حس کرد که در میان گلهای باغی شگفتانگیز قدم میزند. این عطر با آکوردهای میوهای و گلی و همچنین رایحههای پودری و کمی شیرین خود، مانند تلفیقی از رویای شبانهای دلپذیر بود.
هر بار که نسترن به این عطر فکر میکرد یا آن را بر روی پوستش میزد، احساس خاصی در او زنده میشد. عطر ژولی گلم ژکیتی برای او یک سفر بود؛ سفری به دنیای گلها و میوهها، به دنیایی که هر کس هدیهای به خود میدهد تا لحظاتی در آن غرق شود. برای نسترن، این عطر نه تنها یک بوی خوش، بلکه یک تجربهی ناب از لطافت و زیبایی بیانتها بود.
سایر تلفظها: ژولی گلم ژکیتی, ژولی گلم جکوئیتی, ژولی گلم جکیتی, ژولی گلم ژکوئیتی, ژولی گلم ژکویتی, ژولی گلم جکوییاتی, جولی گلم ژکیتی, جولی گلم جکوئیتی, جولی گلم جکیتی, جولی گلم ژکوئیتی, جولی گلم ژکویتی, جولی گلم جکوییاتی, جولی گلام ژکیتی, جولی گلام جکوئیتی, جولی گلام جکیتی, جولی گلام ژکوئیتی, جولی گلام ژکویتی, جولی گلام جکوییاتی, ژولی گلام ژکیتی, ژولی گلام جکوئیتی, ژولی گلام جکیتی, ژولی گلام ژکوئیتی, ژولی گلام ژکویتی, ژولی گلام جکوییاتی, جولی کلام ژکیتی, جولی کلام جکوئیتی, جولی کلام جکیتی, جولی کلام ژکوئیتی, جولی کلام ژکویتی, جولی کلام جکوییاتی, ژولی کلام ژکیتی, ژولی کلام جکوئیتی, ژولی کلام جکیتی, ژولی کلام ژکوئیتی, ژولی کلام ژکویتی, ژولی کلام جکوییاتی