در شهری با تاریخچهای طولانی، زیر آسمان پرستاره شب، مردی به نام آریان در کوچههای سنگفرش قدم میزد. او همیشه از عطرها و رایحهها الهام میگرفت و به دنبال عطری بود که او را به دنیای تازهای ببرد. روزی در یک بوتیک عطر خاص، آریان با عطر جورنی من آمواژ آشنا شد. این عطر، داستان سفر او را تغییر داد.
همانطور که بطری طلایی و کریمسون رنگ را در دست داشت، اولین اسپری او را به دنیای دیگری برد. فیوجری از فلفل سیچوان و هل، با براقیتی از ترنج و شکوفههای نرولی به او خوشآمد گفتند. ترکیبی از تازگی و تندی که او را مسحور کرد.
در قلب این عطر، برگهای تنباکو و بخور، به همراه توتهای سرو کوهی و یک جرانیول خالص، داستان دیگری را روایت میکردند. رایحهای مردانه و دخانی که غروری آرام و خوشایند به آریان میبخشید. این لحظه، او را به جستجوی خود در اعماق قلب خویش وادار کرد.
با گذشت زمان، پایهای از چرم و مشک، به همراه دانه تونکا و روغن ناگارموتا، به آرامی برجسته شدند، تا جلوهای گرم و چرمی به رایحه اضافه کنند. آریان هر بار که عطر جورنی من آمواژ را روی پوست خود حس میکرد، گویی به سفری جدید و هیجانانگیز میرفت. این عطر، ظاهری شیک و مردانه بدون شیرینی افزودهای به او میداد که باعث شد به امضای عطری او تبدیل شود.
اگرچه این عطر ممکن است برای همه مناسب نباشد و برخی نتهای قوی آن ممکن است برای افراد حساس مشکلساز شوند، جورنی من آمواژ برای آریان نمادی از قدرت و پیچیدگی بود. عطری که او را به یاد سفرهای روحانی و لحظات خاص زندگیش میانداخت. این عطر، اغواکننده و پیچیده، ماجرای سفری بیپایان را روایت میکرد که در هر نفس، داستانی جدید داشت.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی