در یک عصر دلنشین پاییزی، وقتی که آفتاب بهآرامی از پس ابرهای نازک عبور میکرد و نور طلاییرنگ خود را بر زمین میتاباند، صدای زنگ درب خانه پریزاد را از خواب شیرین بیدار کرد. او با هزاران فکر و خیال از جا برخاست و به سمت در حرکت کرد. حسی عجیب او را احاطه کرده بود؛ انگار قرار بود تجربهای جدید در زندگیاش شکل بگیرد.
وقتی در را باز کرد، نامهرسان با پیکی از هدایای غیرمنتظره ایستاده بود. پریزاد با کنجکاوی بسته کوچک را پذیرفت. نوار براق طلاییرنگی که دور آن پیچیده شده بود، حسی از شکوه و انتظار را به همراه داشت. بر روی جعبه کوچک، نام جولی زیبایی خاصی به چشم میخورد. این عطر جدید از برند معروف آرنو سورل بود.
با شوق و ذوق، بسته را باز کرد و شیشهی عطر جولی آرنو سورل را در دست گرفت. اولین اسپری از این عطر او را به دنیایی دیگر برد. رایحهی مرکبات تازه بینی او را نوازش داد. با هر لحظهای که میگذشت، قلب عطر با نتهای یاسمن و رز خود را آشکار میکرد. این ترکیب دلپذیر گلها، حسی از زنانگی و لطافت را به ارمغان میآورد.
پریزاد با لبخندی جذاب و پر از آرامش، به عمق عطر جولی آرنو سورل فرو میرفت. نتهای پایهی ادویهای و طراوت وتیور و چوب سدر، تمام روزش را بوی دلپذیری بخشید. این عطر، داستانی از قدرت، ظرافت و اشتیاق بود. پریزاد اکنون میدانست که عطر جولی نه تنها یک رایحه است، بلکه سفری است به دنیایی از زیبایی و خلاقیت. این رایحه تا مدتها او را همراهی میکند و لحظاتش را درخشانتر میسازد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب