ناموجود
در دل شهری کوچک و قدیمی، زنی با نام مریم زندگی میکرد. او از کودکی عاشق رایحهها بود. هر بار که باد از میان درختان گذر میکرد و نسیم عطر شکوفههای بهاری را میآورد، مریم رویایش را در بوی طبیعت میدید. روزی، وقتی در بوتیک عطرهای نادر گشت میزد، چشمش به بطری زیبایی افتاد؛ عطر لاشانسون کلود مارسال پرفیومز.
این عطر چون جواهری درخشان، توجه او را جلب کرد. با اسپری اول، موجی از برِگاموت و فلفل در فضا پیچید و حس تازگی را به ارمغان آورد. اما این آغاز داستان بود. همانطور که رایحه در هوا میرقصید، نوبت به چای، یاس و گل رز رسید تا حس زنانگی و شکوه را در دل او بیدار کنند. بوی آلو و میوهها هم، این سمفونی رایحهها را تکمیل میکرد.
اما شاهکار اصلی در پایان این سفر عطری رقم خورد؛ رایحه مشکی و چوب صندل، مانند صدای ملایم یک لالایی شبانه، او را در آرامشی شیرین فرو برد. عطر لاشانسون کلود مارسال پرفیومز نه تنها یک عطر بود، بلکه داستانی بود که هر بار که مریم آن را میزد، در ذهن او بازگو میشد.
این عطر برای زنان خوشسلیقهای ساخته شده بود که میدانستند چگونه سادگی و جذابیت را در کنار هم به دست بیاورند. مریم عاشق این عطر شده بود و هر بار که از آن استفاده میکرد، حس میکرد که شهری کوچک و قدیمی به او فخر میکرد. اکنون عطر لاشانسون کلود مارسال پرفیومز نه تنها رایحهای محبوب برای مریم بود، بلکه بخشی از روزمرگیهای شگفتانگیز زندگی او شده بود.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی