ناموجود
در شبی که ستارگان همچون جواهری بر روی آسمان میدرخشیدند، آقای جوانی به نام سینا در یک مهمانی شیک و جذاب حضور داشت. او بهعنوان میزبان، در تلاش بود تا بهترین تجربه را برای مهمانانش خلق کند. در این میان، یک عطر خاص و متفاوت توجهها را به خود جلب کرده بود: عطر لا نویت اومو آرورا سنتس.
سینا با قدمهایی استوار به جمعیتی نزدیک شد. بوی نارنگی و فلفل صورتی بههمراه پرتقال و گریپفروت همچون نسیمی تازه در فضا پیچیده بود. این ترکیب بینظیر، ورود او به جمع را تبدیل به لحظهای فراموشنشدنی کرد. هر کسی که نزدیکش میشد، به تحسین او و رایحهای که بر تن داشت میپرداخت.
با گذر زمان و عمیقتر شدن شب، نتهای میانی این عطر یعنی دارچین، سیب و چرم در کنار مریمگلی، همچون داستانی مرموز و جذاب به خود مینمایاندند. این رایحهها همچون دنبالهای از رخدادهای جالب و شگفتانگیز در طول شب خودنمایی میکردند. هرکس که از کنار او عبور میکرد، نمیتوانست خیره نشود و از او نپرسد که از چه عطری استفاده کرده است.
اما شگفتی واقعی این عطر، در پایان شب خود را نشان داد. هنگامی که نتهای چوب سدر، عود، وانیل و عود در ترکیب با بخور و کهربا در فضا پخش شد، رایحهای غیرقابل توصیف و عمیق بهوجود آمد. این بوی عمیق و گرم، همچون خاطراتی دلنشین در ذهن جاودانه میشد.
عطر لا نویت اومو آرورا سنتس، عطری بود که برای سینا نه تنها یک رایحه، بلکه دریچهای به دنیای زیر سقف شب بود. او با افتخار این عطر را به عنوان همراه همیشگی خود برگزید و هر شب با آن، قصهای جدید را آغاز کرد.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی