L’Amour Farfalla

توضیحات

شب به آرامی بر روی شهر سایه افکنده بود. نسیم ملایمی از پنجره باز می‌وزید و پرده‌ها را به آرامی به جنبش وا می‌داشت. روی میز آینه، شیشه‌ای بلورین با خط‌های بی‌عیب و نقص قرار داشت، حکاکی شده با نامی که در دل هر زن عاشق زیبایی می‌نشست: عطر لامور فارفالا.

این عطر، گویی داستانی از دل جنگل‌های اسرارآمیز و باغ‌های گل‌ آراسته بود. هر بار که درب شیشه باز می‌شد، عطر چوب و گل‌های ویرانی، فضا را پر می‌کرد. ترکیب چوبی و وودی آن، حسی از استواری و اعتماد به نفس را به هر زنی که آن را به کار می‌برد، القا می‌کرد. رایحه‌ای که نه تنها به خاطر زیبایی‌اش، بلکه به خاطر آسانی و آرامشی که به ارمغان می‌آورد، خود را در دل‌ها جا کرده بود.

دستان ظریف او، شیشه عطر را برداشتند و با هر اسپری، گویی قدمی به باغی سرشار از گل‌های تازه برداشته می‌شد. رایحه لطیف زنبق و گل رز، همچون لمس نرمی بر روی پوستش، حسی از لطافت و زنانگی را به او هدیه می‌داد. لامور فارفالا، با هنرمندی هر چه تمام‌تر، میان حس‌های چوبی و گلبرگ‌های نرم، پلی اساطیری ساخته بود.

عطر لامور یادآور روزهایی بود که زیر آسمان پر ستاره قدم می‌زد. رایحه گل‌های ارغوانی با نسیم شبانه آمیخته می‌شد و رازهای زمین را در خود می‌گرفت. گویی عطر لامور فارفالا، داستانی از طبیعت و زندگی آرام بود که هر زنی با آن آشنا می‌شد.

و به این ترتیب، لامور نه تنها در قلب او، بلکه در زندگی روزمره او نقش بست. عطر فارفالای محبوب، دوستی شد که هیچ‌گاه او را تنها نمی‌گذاشت، حتی زمانی که خورشید به آرامی از افق ناپدید می‌شد و شب تازه آغاز می‌شد.