ناموجود
در یکی از روزهای گرم بهاری، نازنین به خیابانهای شهر نور، پاریس، قدم گذاشت. او برای اولین بار به این شهر پر از رویا آمده بود. بوی گلهای بهاری در هوا پراکنده بود و حس زندگی و عشق در گوشهگوشه این شهر موج میزد. نازنین به دنبال عطری بود که بتواند این حس و حال را همیشه با خود داشته باشد.
در همان حوالی، به بوتیک کوچک و زیبایی برخورد که درخشش ویترین آن، او را جذب کرد. وارد شد و چشمش به عطری افتاد که به نظر میآمد خود راز پایتخت عشاق را درون خود محبوس کرده باشد: عطر لامور رز او دو تویلت آنا سویی. غرق در الهام و زیبایی این عطر، نازنین شیشه را در دست گرفت و به آرامی اسپری کرد.
رایحه ابتدایی عطر، با ترکیب شادابی از کرنبری و نارنگی خونی، همچون نسیمی تازه و پر از انرژی او را به دنیای جدیدی دعوت کرد. در ادامه، نتهای میانی با عطر دلنشین شکوفههای گیلاس ژاپنی، صدتومانی و مگنولیا، قلب او را به تپش واداشت. این حس لطیف، با تندی فلفل صورتی ترکیب شده و جاذبهای خاص را خلق کرد.
نازنین چشمانش را بست و خود را در باغی پر از گلهای رنگارنگ تصور کرد. اما راز واقعی این عطر در نتهای پایانی آن نهفته بود. گرمای وانیل، سدر سفید و مشکهای حسی، او را با آرامش و لطافت خاصی به آرامش دعوت کرد.
عطر لامور رز او دو تویلت آنا سویی، مثل سفر به قلب پاریس بود؛ جایی که در عرصهی شیک بودن و عشق آرمیده است. این عطر، یادگاری از آن روزهای دلنشین بود که تا همیشه با نازنین باقی خواهد ماند، همچون شهری که هرگز فراموش نمیشود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب