ناموجود
داستان ما از یک شب بهاری در پاریس آغاز میشود. جایی که نورهای خیابان شانزهلیزه درخشش خاصی به چهرههای مردمی که با شور و عشق در حال قدم زدن بودند، میبخشید. در میان این جمعیت پرهیاهو، دختری به نام الینا با قدمهایی آهسته پیش میرفت. او به دنبال چیزی خاص و منحصر به فرد برای خودش بود. هر بوتیک و فروشگاهی که میدید، او را کمی به هدفش نزدیکتر میکرد. اما هنوز آن حس خاصی که به دنبال آن بود، نیافته بود. تا اینکه وارد یک فروشگاه کوچک شد.
چیزی در این فروشگاه متفاوت بود. شاید این تفاوت ناشی از عطر لزیر بیس بود که در فضا پیچیده بود. همین که در را باز کرد و قدم به داخل گذاشت، حس عمیقی از آرامش و دلنشینی را احساس کرد. عطر لزیر بیس ترکیبی از لطافت و ظرافت بود. این عطر مخصوص زنان طراحی شده، در سال ۲۰۱۵ به بازار معرفی شده و موفق شده تا قلب بسیاری از زنان را تسخیر کند.
الینا تصمیم گرفت که این عطر را امتحان کند. او به یاد خاطرات خوشش افتاد. عطر لزیر بیس او را به سفری پر از حس و رنگ فراخواند. حسی که انگار از دل طبیعت و زندگی نشات گرفته بود. ظرافت و سبکی این عطر، سبب شد تا الینا احساس کند که بر روی ابرها قدم میزند.
با هر قدمی که برمیداشت، رایحههای خوشبوی این عطر بیشتر نمایان میشدند. او در همان لحظه تصمیمش را گرفت. عطر لزیر بیس، چیزی بود که همیشه به دنبالش بود. این عطر نه تنها زیبا بود، بلکه مانند پلی بود که خاطرات گذشته و آرزوهای آیندهاش را به هم پیوند میداد.
آن شب که الینا با عطر جدیدش در خیابانهای پاریس قدم میزد، میدانست که دیگر هیچگاه این حس را فراموش نخواهد کرد. او با لبخندی بر لب، با خود فکر کرد: این همان چیزی بود که همیشه میخواستم. چراغهای پاریس در پسزمینه همچنان میدرخشیدند و الینا همچنان به جلو میرفت، در حالی که عطر لزیر بیس او را همراهی میکرد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب