ناموجود
در یکی از روزهای گرم تابستانی، زمانی که نسیم خنک صبحگاهی از میان برگهای درختان میگذشت، ناگهان بوی دلانگیز و تازهای در فضا پیچید. برای الینا که همیشه به دنبال کشف نتهای جدید و هیجانانگیز بود، این یک معجزهی کوچک به حساب میآمد. بویی که او را به دنیای ناشناختهها و رمز و رازها برد.
الینا، مفتون عطر ل وویاژ جوآن بسِت شده بود. این عطر بینظیر که از ترکیبی از گلهای عجیب و روغنهای مقدس ساخته شده بود، همچون قصهای عاشقانه در دل طبیعت شکل گرفته بود. نتهای ابتدایی مرکباتی، انگار که نفس عمیقی از آرامش طبیعت به انسان ببخشند، با بوی تر و تازهای روح را زنده میکردند.
در دل این عطر، رایحههای غنی و دلبرانهای از شکوفهی لیموترش، یلانگ یلانگ، یاس، نیلوفر و رز رویاهای او را به باغی اسرارآمیز و نشاطآور میکشاندند. الینا میتوانست با هر بار استفاده از عطر ل وویاژ جوآن بسِت، قدم به جهانی پر از شکوفههای زرد و گلهای سفید بگذارد که در آن هر کدام داستانی برای گفتن داشتند.
با رسیدن به نتهای پایانی، بوی گرم و دلنشین چوب صندل و بخور، حکمتی از دنیای آرامش را به او هدیه میداد. این عطر، نه تنها داستانی از گلها و چوبها را برای او بازگو میکرد، بلکه اسرار و دانش هستی را نیز در خود نهفته داشت.
عطر ل وویاژ جوآن بسِت، همچون سفری درونی. تجربهای بینظیر و به یادماندنی را برای هر مرد و زنی به ارمغان میآورد که به دنبال کشف رازهای جدید و زیباییهای ناشناختهاند. این عطر با ترکیب بیهمتای خود، نقشی جاودانه در خاطرات الینا بر جای گذاشت. حال او هر روز با استفاده از این عطر، به یاد سفرهای درونیش میافتاد و با هر رایحهای، انرژیهای مثبت و الهامبخشی را به زندگیش دعوت میکرد.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی