در یکی از روزهای آرام و آفتابی تابستان، آیدا در حال قدم زدن در خیابان بود. نور خورشید درخشانتر از همیشه میتابید و باد ملایمی در حال نوازش برگهای درختان بود. او به محلی جدید برخورد کرد؛ یک مغازه عطر فروشی کوچک و جذاب که عطرهای منحصربهفرد را در ویترین خود به نمایش گذاشته بود.
چیزی که نظر آیدا را به خود جلب کرد، عطری با نام عطر لیمون پای زارا بود. این عطر با رایحه سیترسی و شیرین خود، داستانی تازه برای حس بویایی آیدا ایجاد کرد. آیدا نمیتوانست در برابر وسوسه امتحان کردنش مقاومت کند.
وقتی درب شیشهای بطری را باز کرد، نخستین رایحهای که او را احاطه کرد، بوی طراوت بخش لیمو بود. این رایحه خوش و تازه، آیدا را به یاد تابستانهای بیپایان کودکیاش انداخت، زمانی که لیموناد خنک و شیرین در کنار خانوادهاش مینوشید. به محض اینکه بوی پرطراوت لیمو پایان یافت، رایحه گلهای پرتقال به نرمی و ملاحت وارد شد؛ عطری که حس زنانگی و لطافت را به نمایش میگذاشت.
آیدا مات و مبهوت بود و به تمامی نتها و احساسی که عطر لیمون پای زارا ایجاد میکرد، میاندیشید. این عطر زنانه با حالت مشکی و پودری خود هنری به تمام معنا بود. هیجانانگیز و در عین حال آرامشبخش، درست مانند داستانی خوب که با ذوق و شوق بیشتری بازگویی میشد.
آن روز آیدا با عطر لیمون پای زارا به خانه بازگشت، اما تنها یک شیشه عطر نبود که خریداری کرده بود؛ بلکه به نوعی، خاطرات خوش گذشته را نیز همراه خود داشت. این رایحه برای او یک سفر تازه بود، یک تجربه بیهمتا که هر بار با استفاده از آن، قصهای جدید را روایت میکرد. عطر لیمون پای زارا، نمادی از شادی و شور زندگی برای او شده بود. این همان چیزی بود که قدرت یک عطر باکیفیت میتوانست به ارمغان آورد.
سایر تلفظها: لیمون پای زارا, لیمون پای ذارا, لیمون پای زره, لمون پای زارا, لمون پای ذارا, لمون پای زره, لیمُن پای زارا, لیمُن پای ذارا, لیمُن پای زره, لمُن پای زارا, لمُن پای ذارا, لمُن پای زره, لیمان پای زارا, لیمان پای ذارا, لیمان پای زره, لمان پای زارا, لمان پای ذارا, لمان پای زره
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی