ناموجود
در یک عصر بهاری زیبا، نسیم ملایمی از باغچه خانه ام میوزید. قدم زدن به میان گلهای تازه شکفته شده همیشه حس آرامشبخشی داشت. اما دیشب، هوا خاصتر بود. درخشش نور چراغها در باغچه، فضایی جادویی ایجاد کرده بود که نمیتوانستم از آن دل بکنم. ناگهان احساس کردم باید چیزی منحصر به فرد و خاص را تجربه کنم. چیزی که با این لحظات زیبا همخوانی داشته باشد.
با ذهنیتی آکنده از کنجکاوی، به سراغ مجموعه عطرهایم رفتم. بین تمامی آنها، انتخابم عطر لوم ادونچر آلن بری بود. این عطر، با تلفیق منحصر به فردی از نتهای جذاب، به من گفت که میتواند همنشین خوبی برای این شب رویایی باشد.
اولین پاف از عطر لوم ادونچر آلن بری، یادآور بوی تازه و شاداب سیب و ترنج بود؛ ترکیبی شگفتانگیز که قلبم را به تپش واداشت. سپس نتهای میانی با چوب صندل و سدر وارد میدان شدند و حس گرم و دلنشینی را تداعی کردند. انگار در دل جنگلی سبز با درختان بلند ایستاده بودم، در حالیکه بادی ملایم از میان شاخهها میگذشت.
نهایتاً، رایحه پایهای دارچین و میخک، که با مشک و خزه بلوط همراه شده بود، بر جا ماند. ترکیبی که همواره مرا دنبال خود میکشید و به دنیای خیالبافی و آرامش میبرد. این عطر با حس و حالی از طبیعت و ماجراجویی، سفری به دنیای ناشناختههایم بود.
در این شب زیبا، فهمیدم که هر بوی خوشبویی میتواند داستانی از خود داشته باشد. برای من، عطر لوم ادونچر آلن بری تنها یک عطر نبود؛ همسفر خوبی بود که مرا به جهانی پر از شگفتیها و رویاها برد. عطری که هر بار یادآور لحظات خاص زندگیام خواهد بود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب