شبی بارانی در شهری شلوغ، زمانی که خیابانها بوی تازگی و زندگی میدادند، لیلیاس برای میهمانی خاصی آماده شد. او از دوستانش شنیده بود که این میهمانی با حضور کسانی خاص و با پوششهایی حیرتانگیز برگزار میشود. لیلیاس، در میان انتخابهای متنوع عطرهایش، به دنبال آن رایحهای بود که همه نگاهها را به او میخکوب کند.
به میز آرایش خود نگاه کرد و بطری ظریف و شکیلی را به دست گرفت. بله، انتخاب او عطر لیلیاس سکسی نایت پولا بود. این عطر با رایحهی گلی و دلنشین خود، درست همان چیزی بود که به او احساس خاص بودن را میداد. او مطمئن بود که این رایحه در فضای میهمانی پخش خواهد شد و مانند پادشاهی، جمعیت را به سوی خود میکشاند.
پس از اسپری کردن عطر لیلیاس سکسی نایت پولا بر روی مچ دست و پشت گوشهایش، بویی از گلهای سپید و ادویههای نرم در هوا پیچید. این رایحه همان ترکیبی بود که او را با انرژی و اعتماد به نفس بیشتری همراه میکرد. لیلیاس حس کرد که این عطر، همان پوشش نامرئیای است که او را در میان جمعیت متمایز میسازد.
در طول مسیر به میهمانی، بازتابی از نور ماشینها بر روی شیشهها، با رایحهی لطیف این عطر همگام شد و فضای ماشین را پر کرد. هر چقدر به میهمانی نزدیکتر میشد، شور و شوق بیشتری در قلبش جوانه میزد. در نهایت، وقتی وارد سالن شد، نگاههای تحسینآمیز دوستانش ثابت کرد که انتخابش درست بوده است.
عطر لیلیاس سکسی نایت پولا، این بار نه تنها رایحهی اطرافیانش را تکمیل کرد، بلکه شنلی از اعتماد به نفس و زیبایی بر او پوشاند. شبی که فراموش نشدنی شد، نه فقط برای او، بلکه برای همهی کسانی که این رایحه را حس کردند.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب