ناموجود
در یکی از کوچهپسکوچههای لندن که به عطر خاطرات پیچیده، روزی عجیبی برای جان و الیزابت در حال رقم خوردن بود. الیزابت، عشقی دیرینه به عطرهای متفاوت داشت و همیشه به دنبال تجربه کردن رایحههای جدید بود. روزی، به طور اتفاقی، مغازهای در نزدیکی خانهاش توجهش را جلب کرد. شِی اند بلو لاندن، نامی از عطر که بهتازگی شنیده بود و وعده عطرهایی بینظیر را میداد.
این مغازه، عطر لیلی لا لوکس، شاهکاری از خالق هنرمند جولی مس، را به نمایش گذاشته بود. عطری با رایحههای گلی که به گفته فروشنده، هم مردان و هم زنان را سحر کرده بود. الیزابت با نگاهی کنجکاو به بطری زیبای آن چشم دوخت و بلافاصله تصمیم گرفت که باید این رایحه را تجربه کند.
اولین نُتهایی که به مشامش خورد، ترکیبی از رایحههای گلی و گرم بود. عطر لیلی لا لوکس شِی اند بلو لاندن با نتهای سفید گلی آغاز میشد، حسی از تازگی و آرامش را القا میکرد. به آرامی، رایحههای چوبی و ادویههای ملایم به آن افزوده میشد و در نهایت، حس گرمی و راحتی را به یادگار میگذاشت. الیزابت نمیتوانست از این جادوی بینظیر دست بکشد.
جان که همیشه به انتخابهای الیزابت اعتماد داشت، تصمیم گرفت تا او هم از این عطر استفاده کند. عطر لیلی لا لوکس، چیزی بیشتر از یک عطر بود؛ پلی بود میان خاطرات و احساسات مشترک آن دو. هر بار که از آن استفاده میکردند، نه تنها به محیط پیرامونشان زیبایی میبخشید، بلکه داستان زندگیشان را نیز کاملتر میکرد.
رایحه این عطر در نهایت تبدیل به بخشی از هویت و زندگی روزمرهشان شد. هر بار که از عطر لیلی لا لوکس شِی اند بلو لاندن استفاده میکردند، فضای خانه و قلبشان را پر از عشق و خاطرات خوش میکرد. بدون شک، لیلی لا لوکس به بخشی جداییناپذیر از زندگیشان تبدیل شده بود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب