ناموجود
در یک شب خنک پاییزی، هنگامی که بادی ملایم درختان را به رقص میآورد و سکوت شهر در آرامش آرام نیمهشب فرو رفته بود، آنا تصمیم گرفت که از شیشه عطر خود، عطر لیلی پرون سابلایم وانیلا اولریک دو وارنس، استفاده کند. این عطر، برای او حکایتی بود از خاطرات شیرین و لحظات دوستداشتنی.
با اولین پاف، رایحهای گرم و دلپذیر از وانیل فضا را پر کرد؛ انگار که حس نوازشی نرم از سوی نسیم بود. نتهای پودری با حالتی لطیف به آن اضافه شدند، یادآور لذتهای ساده و کوچکی که اغلب در هیاهوی زندگی روزمره فراموش میشوند. در همان لحظه، ترکیب چوبی و کهربایی آن به آرامی وارد شد، عمقی آرامشبخش به عطر اضافه کرد و حس امنیت را به آنا القا کرد.
عطر لیلی پرون سابلایم وانیلا اولریک دو وارنس، همچون یک همراه دوستداشتنی بود که در هر لحظه از روز با او بود. این عطر با ترکیب بوی شیرین و میوهای، مانند نویدهایی از روزهای آفتابی و خوشیهای بیانتهایی بود که در پیش رو داشت.
آنا همیشه این عطر را با سفر به گذشتههای دور مرتبط میدانست. حافظهاش بوی گیلاس و ادویههای گرم را به او یادآوری میکرد، نغماتی از روزهای جوانی و خوشگذرانی با دوستان. هر بار که شیشه عطر را باز میکرد، دنیایی جدید و پر از داستانهای ناشناخته برایش آغاز میشد، دنیایی که فقط بوی عطر میتوانست او را به آن وارد کند.
این عطر همچون یک اثر هنری توسط ژان-کلود النا تهیه شده بود؛ با ظرافتی که تنها یک هنرمند واقعی میتوانست آن را به ارمغان بیاورد. همین باعث میشد که لیلی پرون سابلایم وانیلا اولریک دو وارنس همیشه در ذهن و یاد آنا جاودانه بماند.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب