یک روز گرم تابستانی بود که من و دوستانم تصمیم گرفتیم به مزرعهای در حومه شهر برویم. هوای ملایم با عطر گلها و درختان فضای دلنشینی را ایجاد کرده بود. در این میان، دوستم کیمیا کنارم نشست و عطری را به من نشان داد که قبلاً هرگز ندیده بودم. آنقدر دربارهاش با شور و شوق صحبت میکرد که نمیتوانستم منتظر بمانم تا تجربهاش کنم. نام آن عطر عطر لیوا اَتِلیه فلو بود.
کیمیا با لبخندی رمزآلود گفت: این عطر داستانی در هر قطرهاش نهفته است. وقتی بطری را باز کرد، بوی پالمارزا و پرتقال ماندارین فوراً به مشامم رسید. آن ترکیب اولیه با تهمایهای از ترنج، حس تازگی و انرژی خاصی به من بخشید.
نگاهم به دوردستها بود که بوی فلفل سیاه و دارچین مرا به دنیای دیگری برد. عطر لیوا اَتِلیه فلو در میانهی مسیر خود، با تأثیر چوب سدر و زنجبیل، گرمای مطبوعی به فضا بخشید. بوی چوب و ادویههای تند، احساسی از پختگی و قدرت در من ایجاد کرد.
وقتی زمان سپری شد و فضای اطراف آرام گرفت، نتهای پایهای از راه رسیدند. عطر وتیور و وانیل با لمسی از بنزوئین، دفینهای از خاطرات دلنشین به جا گذاشت. عطر لیوا اَتِلیه فلو با همراهی این نتهای پایه، حسی از آرامش و دلبستگی ایجاد کرد که هر بار استشمامش، لحظات آن روز خاص را برایم زنده میکرد.
این عطر با ترکیبات شرقی و رایحههای خاص خود، تجربهای از جنس هنر و دقت میباشد. هر بار که از عطر لیوا اَتِلیه فلو استفاده میکنم، انگار دست خوش یک سفر به دنیای ناشناختههای معطر میشوم. این عطر نه تنها احساسی فوقالعاده در من به وجود میآورد، بلکه یادآور لحظات زیبای زندگیام نیز هست.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب