ناموجود
آن روز آفتابی تابستانی، نسیم خنکی از سمت دریا به سوی ساحل میوزید. آنا به همراه دوستانش در کنار دریا بودند و آماده برای گذراندن یک روز بینظیر. او کمی از عطر لاو اند جوی آکوا آل گود سنتز را روی مچ خود اسپری کرد و عطر دلانگیز آن در هوا پراکنده شد.
با اولین پُک، رایحهی چای سفید و کالون به همراه نسیم تازهای از گلهای سیکلامن او را در بر گرفت. حسی از طراوت و تازگی، همانند یکی از آن روزهای بیپایان تابستان، در وجودش جاری شد. دوستانش نیز متوجه عطر دلپذیر او شدند و همگی با تعجب و تحسین به او نگاه کردند.
آنا در حالی که به سمت آب قدم برمیداشت، ترکیبی از روایح گلهای صدتومانی، نیلوفر آبی و گل میخک در هم ادغام میشدند و به او حس لطیف و زنانهای میبخشیدند. حس میکرد بر لبهی اقیانوس ایستاده و در میان امواج طراوتِ بیپایانی سفر میکند.
زمانی که آنا روی شنهای گرم کنار دریا نشست، پایههای عطری که رایحه مشک، چوب سدر و عسل داشتند، او را در آمیزهای از شیرینی و استحکام فرو بردند. این ترکیب هماهنگ و هنرمندانه، خاطرات خوشایند ساحلهای آفتابی و نور درخشان خورشید را تداعی میکرد.
لاو اند جوی آکوا، او را میبرد به مسافرتهایی دور از لحظات شلوغ روزمره. او لحظاتی به آسمان آبی خیره شد و آرزو کرد این لحظههای دلپذیر هرگز تمام نشوند. چه کسی میتوانست تصور کند یک عطر تا این حد قدرت داشته باشد که حتی در وسط یک شهر شلوغ، او را به قلب تابستانی بیپایان ببرد؟
در انتهای روز، آنا متوجه شد که عطر لاو اند جوی آکوا آل گود سنتز، داستانی است که میتواند بارها و بارها تعریف شود و هر بار احساسی تازه به همراه داشته باشد. این عطر، همان جادویی بود که همه به دنبالش بودند.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب