نسیم صبحگاهی به آرامی از پنجره باز وارد اتاق شد و رایحهای متفاوت با خود به ارمغان آورد. رزیتا با دقت به شیشه عطر لاو عثمانتوس اتلیه کلون نگاه کرد. نمیدانست این عطر مخصوص چه روزی از زندگیاش خواهد بود، اما امروز روز خاصی به نظر میرسید. عطری که او را به چالش کشید تا لحظههای خوشش را تازه کند.
وقتی اولین اسپری را به روی پوستش پاشید، شادابی لیموی ایتالیایی به سرعت او را در یک فضای تازه و پرانرژی فرو برد. حس خوشایند میوهای و تازه این رایحه، مثل پرندهای در باغ پر گل، او را سبکبال کرد. تأثیر عطر لاو عثمانتوس اتلیه کلون برای او مانند صبحی آفتابی بود که با نسیمی ملایم همراه است.
چشمهای رزیتا بسته شد و او بلافاصله به باغهای چینی رفت، جایی که گلهای اسمانتوس چینی در اوج زیبایی شکوفه میدادند. قلب او به لطف این رایحه لطیف و پودری به آرامش رسید. اکنون هر چه نزدیکتر میشد، رایحه این گلها شبیه به میراثی از نتهای لطیف و عاشقانه به او دست میداد.
به تدریج، بوی چوب سدر به مشام رسید و یک حس گرم و دلپذیر به فضای اطراف افزود. آن گویی در جنگلی از آرامش قدم میگذاشت و احساس ثبات و راحتی داشت. همه چیز همان جا بود، همان جایی که باید باشد.
عطر لاو عثمانتوس اتلیه کلون، همراهی مناسب برای روزهای پاییزی است؛ روزهایی که او میدانست هر لحظه زیبایی خود را دارد. اگرچه افراد مختلف نقدهای متفاوتی مرتبط با این عطر داشتند، اما برای رزیتا، این عطر به مثابه دوستی وفادار بود که با او در مسیرهای متفاوت زندگیش همراه بود. زندگی او با این رایحه شکوفا میشد، همانطور که سفرش در دنیای عطرها ادامه داشت.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب