ناموجود
در یکی از روزهای دلانگیز بهاری، دخترکی با لبخند شیرینش در خیابانهای شلوغ شهر قدم میزد. نسیم ملایمی که با خود عطر شیرین و گرم لویال تو یو از بث اند بادی ورکز را به همراه داشت، او را به دنیایی دیگر برد. این عطر دلنشین، با ترکیبی از شکوفههای لیمو و گلهای نارنج که در دل خود دارد، ذهن او را به خاطرات خوش گذشته پیوند میزد.
هر بار که این عطر خاص را بر روی پوستش میپاشید، احساس میکرد در باغی پر از گلهای سفید و وانیل مارشمالو قدم میزند. حس دعوتکنندگی این عطر، همان چیزی بود که به او آرامشی خاص میبخشید. لویال تو یو با طراوت و گرمایی که در خود داشت، همانند اولین آفتاب صبحگاهی، روح او را نوازش میکرد.
در گوشهای از ذهنش، داستانهایی از سرگذشتها و احساسات مختلف شکل میگرفت. این عطر مختص زنانی بود که دوست داشتند با هر قدم، اثری از خود به جای بگذارند. زنانی که در عین قدرت، لطافتی گلگونه در وجودشان جریان داشت.
دخترک هر روز که این عطر را استفاده میکرد، مانند این بود که با اعتماد به نفس بیشتری به استقبال روز میرفت. عطر لویال تو یو از بث اند بادی ورکز، بخش جدانشدنی از روزهای او شد؛ عطری که با هر بار پاشیدنش، داستان جدیدی در زندگیاش آغاز میشد.
این رایحه دلانگیز که با شیرینی وانیل و طراوت مرکباتش شکوفا میشد، دعوتی بود به یک سفر احساسبرانگیز. سفری که پایانش به صمیمیت و آرامشی بیپایان میرسید. این عطر نه تنها بوی خوشی داشت، بلکه یادآور لحظاتی ناب و بهیادماندنی بود که در لابهلای روزهای زندگی، همچون گوهری گرانبها میدرخشید. هر بار که این عطر را میزد، بخشی از دنیا به رویش لبخند میزد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب