ناموجود
در روزی گرم و تابستانی، در حالی که آفتاب بر سطح دریا میتابید، رایحهی تازهای در هوا پخش شد. مردی به نام سامان با قدمهایی استوار و اعتماد به نفس بالا در کنار ساحل قدم میزد. او به تازگی عطر لوسید کالیش را خریداری کرده بود و آن را به دقت روی نبضهایش اسپری کرد.
هنگامی که اولین نتهای دریایی و اسطوخودوس در هوا پراکنده شد، حس تازگی خاصی در اطرافش جریان یافت. در همان لحظه، نسیمی ملایم رایحهی ترنج و ماندارینی را با خود آورد که با طراوتی بینظیر در فضا پخش شد.
سامان همچنان با هر قدمی که برمیداشت، به ماجرای جدیدی وارد میشد. مردم اطرافش به خاطر این عطر تازه متوجه حضور او شدند و از او درباره نام عطرش پرسیدند. او با لبخندی مطمئن گفت: این عطر لوسید کالیش است. عطری که توسط الیزابت مایر ساخته شده و مردانگی و اعتماد به نفس را در یک بطری کوچک جمعآوری کرده است.
با گذر زمان، نتهای میانی عطر پدیدار شد. فلفل صورتی و گل شمعدانی با رایحهای چوبی همراه شدند. بوی چوب صندل و سدر او را به جنگلهای دورافتادهای برد، جایی که گل یاس و رایحهی تنباکو داستان دیگری برای او تعریف میکردند.
لحظاتی بعد، عمق این عطر با نتهای پایه شامل کهربا و چوبهای گرانبها به اوج رسید. هر نوت این عطر مانند یک قطعهی موسیقی، نتهای قبلی را کاملتر میکرد و در نهایت، سمفونیای بینظیر را به نمایش میگذاشت که هیچگاه فراموش نمیشد.
روز به پایان رسید، اما جریان این عطر همچنان در زندگی سامان ادامه داشت. عطر لوسید کالیش به او یادآوری کرد که جذابیت و تازگی همیشه میتواند از قلب یک عطر به دنیای واقعی منتقل شود. و اینگونه بود که جزئی از روایت زندگی او شد، داستانی که هیچگاه از ذهنش پاک نخواهد شد.
سایر تلفظها: لوسید کالیش, لوسید کولیچ, لوسید کُلیش, لوسید کُلیچ, لوسید کولیش, لوسید کالیش, لوکید کالیش, لوکید کولیچ, لوکید کُلیش, لوکید کُلیچ, لوکید کولیش, لوکید کالیش, لوساید کالیش, لوساید کولیچ, لوساید کُلیش, لوساید کُلیچ, لوساید کولیش, لوساید کالیش, لوسد کالیش, لوسد کولیچ, لوسد کُلیش, لوسد کُلیچ, لوسد کولیش, لوسد کالیش, لوکاید کالیش, لوکاید کولیچ, لوکاید کُلیش, لوکاید کُلیچ, لوکاید کولیش, لوکاید کالیش