در یک روز گرم تابستانی، نادره تصمیم گرفت به فروشگاه محلی عطر برود. او به دنبال عطری بود که روحش را آرام کند و تجربهای خاص و متفاوت را برایش به ارمغان آورد. پس از کمی گشت و گذار، چشمانش به عطر لولوتال بحرین اسغرقلی افتاد. نامی که صدای بادی آرام و دلنشین بالای خلیج فارس را به یادش آورد.
نادره شیشه بسیار زیبای این عطر را در دست گرفت و چهرهاش با لبخندی نرم روشن شد. او به آرامی شیشه را باز کرد و اولین موج از رایحههای گرم و شرقی آن به مشامش رسید. بوی اولیه عطر، آمیزهای از رام و تنباکو با حس تازگی از کاج و ترنج را داشت. ترکیبی از نتهای میوهای و تختههای عطرآگین، انرژی مثبتی به محیط میبخشید.
با هر بار اسپری کردن، نتهای میانی عطر به نمایش درمیآمدند: ترکیب زیبای پاتچولی، اسطوخودوس و لوبیای تونکا همراه با عطر لطیف گلهایی همچون رز و یاسمین و زنبق دره که باغی از احساس در ذهنش تداعی میکردند. این عطر همانند سفری بود از دل طبیعت تا اعماق افکار خودشناسی.
با گذشت زمان، نتهای پایه خود را نمایان کردند. رایحه گرم و دودی چوب صندل و پاتچولی، همراه با حس نرمی مشک و کهربا، تعادل زیبایی را ایجاد کرد. بلوطخَس و وتیور به این ترکیب عمقی آرامشبخش اضافه کردند که بازگشتی به کوهستانهای سرسبز و جنگلهای رازآلود جنوب بود.
نادره برای لحظهای ایستاد و در حالی که نسیمی خفیف از عطر لولوتال بحرین اسغرقلی دور او میچرخید، لبخندی آرامشبخش بر لبانش نشست. او مطمئن بود که این عطر، همدم جدید لحظات خاص و ناب زندگیاش خواهد بود؛ تجسمی از گذر زمان و زیبایی محیطی که همیشه او را با خود میبرد. عطر لولوتال بحرین اسغرقلی برای او، تکهای از جهان بیکران است که همیشه همراه خواهد داشت.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب