ناموجود
در یکی از روزهای خنک بهاری، ژاله به بوتیک عطرفروشی محبوبش قدم گذاشت. بوی ملايم و دلنشینی که از درون شیشههای عطر به مشام میرسید، حس کنجکاوی او را برانگیخت. در دنیای عطرها، گم شدن تجربهای بود که ژاله بارها و بارها از آن لذت برده بود. اما اینبار، یکی از شیشههای جادویی توجهش را جلب کرد: عطر لونَا پنالیگونز.
ژاله با نگاهی کنجکاو شیشهی زیبا و شفاف عطر را از قفسه برداشت. با اولین اسپری، موجی از رایحهی تازه و مرکباتی لیمو، ترنج و پرتقال تلخ از میان هوا عبور کرد. چشمان او لحظهای بسته شد و به دنیای خیالی پر از باغهای سرسبز پر از گلهای لطیف سفر کرد.
عطر لونَا پنالیگونز با نتهای میانی خود، حس و حالی همچون صبحی تازه در میان گلهای رز و یاسمن و دانههای جونیپر به ارمغان آورد. ژاله حس کرد که در میان باغی از گلها قدم میزند و بوی خوش گلها دور و برش پیچیده است. این ترکیب جادویی نه تنها زنانه و مردانه، بلکه منحصربهفرد و شگفتانگیز بود.
زمان گذشت و ژاله برای خرید این عطر بینظیر و خاص تصمیم گرفت. با نتهای پایهای مشک، بلسان و عنبر که روی پوستش باقی ماندند، حسی مطبوع و گرم از خود بهجا گذاشت. این رایحه گرم و چوبی، او را در خاطرههای سرد و زیبای زمستانی غرق کرد.
عطر لونَا پنالیگونز با رایحهای درخشان و ماندگار، به انتخابی مناسب برای صبحهای سرد زمستانی تبدیل شد. هر قطرهای از این عطر، داستانی از تازگی و اصالت را روایت میکرد. دنیای عطرها با ورود ژاله به بوتیک آن روز، برای او به تجربهای فراموشنشدنی تبدیل شد. او متوجه شد که یافتن یک عطر خوب، مانند کشف داستانی تازه و منحصر بهفرد است که در طول روز با او همراهی میکند.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب