در دل یک شب خنک و رویایی در سال ۲۰۱۷، زنی جوان با قلبی پر از آرزوهای شیرین به یک مهمانی دعوت شد. او میدانست که بایستی بهترین خود را نشان دهد. برای همین، به سوی میز عطرش رفت. چشمانش بر روی عطر مگدالن اتلیه سگال و باروتی متوقف شد.
عبارتی که در ذهنش جرقهای زد، این عطر همان چیزی است که نیاز دارم. مگدالن، با حال و هوای شرقی خود و دستساختهی طزیویا سگال، قصهای جدید از لطافت و قدرت را روایت میکند. او این عطر را به روی مچهایش پاف کرد و در همان لحظه، رایحهای گرم و آمبری، اتاق را پر کرد.
مگدالن برای او همانند پلی بود که طعم شیرین زندگی را به او نشان میداد. با هر قدم به سمت مهمانی، حس میکرد جنگلی سبز و مرموز را میپیماید که درختانش با رایحهای چوبی و بالزامیک احاطه شدهاند. او به هرجایی که پا میگذاشت، نتهای گرم و جذاب دارچین و ادویهای، همانند جادویی گردش میکردند.
بانوی جوان با هر استشمامی، درون خود داستانی از گلهای سفید و آروماتیک را بازگو میکرد. همگان در مهمانی متوجه حضور او شدند و او حالا میدانست که این شکوه و جاذبه، چیزی نبود جز عطر مگدالن اتلیه سگال و باروتی که همچون مرزی نامرئی او را از دیگران متمایز میکرد.
آری، مگدالن نه تنها یک عطر بود، بلکه پلی به جهانی پر از خاطرات و احساسات. در پایان شب، او متوجه شد که این عطر نه تنها حضورش را ممتاز کرد، بلکه یادآور قصههایی است که زندگی برایش رقم زده. و حالا او بیصبرانه منتظر است که بار دیگر عطر مگدالن اتلیه سگال و باروتی را با خود به سفرهای جدید ببرد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب