ناموجود
در یک شب آرام و مهآلود، وقتی که هوا بوی خاص پاییز را به خود گرفته بود، مهدی تصمیم گرفت تا با عطر مجیک من برو نو بنانی جادوی جدیدی به شبش ببخشد. او به میهمانی دعوت شده بود که در باغی زیبا کنار دریاچه برگزار میشد؛ جایی که شمعها درخشش خاصی به شب میبخشیدند و صدای موسیقی آرامشبخشی در فضا پیچیده بود.
مهدی با نگاهی به آینه، شیشه عطر مجیک من برو نو بنانی را در دستانش گرفت و با اولین اسپری، ترکیبی از ادویههای گرم و هل گواتمالایی فضا را پر کرد. رایحهی تند و احساسی این عطر به او حسی از اعتماد به نفس داد که باعث شد با جذابیتی مضاعف وارد میهمانی شود.
در میانهی شلوغی شب، بوی شکلات تلخ و گل همیشه بهار که از قلب عطر برمیخاست، مهدی را به مرکز توجه تبدیل کرد. هرکس که از کنار او میگذشت، نگاهی از کنجکاوی به او میانداخت. دوستانش هم از این تغییر در او شگفتزده بودند و میپرسیدند که راز این جاذبه چیست.
با گذشت زمان، نتهای پایهای نعناع هندی و کهربا به آرامی خود را نشان دادند. این ترکیب چوبی و گرم در طول شب همچنان باقی ماند و حس جادویی و ماندگاری منحصر به فردی به او بخشید.
عطر مجیک من برو نو بنانی با قدرتی که در انتشار بوی خود دارد، به مهدی کمک کرد تا نه تنها در آن شب خاص، بلکه در خاطرات همگان ماندگار شود. این عطر انتخابی بود که با شخصیت کاریزماتیک و جذاب او همخوانی داشت و توانست او را به سفیری از دنیای روایح بیانتها تبدیل کند. اکنون مهدی از قدرت جادویی این عطر آگاه بود و تصمیم گرفت همیشه همراه با این رایحه ماندگار قدم در شبهای خاص بگذارد.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی