ناموجود
در یک روز بارانی پاییزی، احمد در خیابانهای شلوغ تهران قدم میزد. بوی نم و خاک تازه، همزمان با عطرهای مختلفی که از مردم و مغازهها به مشام میرسید، حسهای مختلفی در او ایجاد میکرد. دنیای اطرافش رنگهایی از قهوهای و سبز گرفته بود و همین او را به یاد عطر جدیدی انداخت که اخیراً شنیده بود. عطر مگنیفیسنت بلک زارا، محصولی بود که در محافل مختلف دربارهاش صحبت میکردند.
هنگامی که احمد وارد یکی از فروشگاههای زارا شد، به سمت قفسههای عطر رفت. بستهبندی شیک و مدرن عطر مگنیفیسنت بلک زارا او را جذب کرد. این عطر ترکیبی از نتهای چوبی، حیوانی و پودری داشت که با گرمای کهربایی خود، حس آرامش و قدرت را بهطور همزمان منتقل میکرد. هرچند که بررسی عطرها کاری معمول بود، اما این عطر به خاطر ترکیب منحصربهفردش به راحتی از میان دیگران متمایز میشد.
این عطر به دست حمید مرآتیکشانی خلق شده است و ترکیب منحصربهفردی از رایحههای معدنی، چوبی و چرمی را به ارمغان میآورد. احمد با یک اسپری کوچک از این عطر بر روی مچ دستش، به دنیای دیگری منتقل شد. رایحه بنفشه و یاس در بستر چرم و پچولی او را به سفری میان جنگلها و سواحل پر از شگفتی برد. تلفیق نوتهای مینرال و چوب سدر این تجربه را به اوج میرساند.
احمد با لبخندی آرام از فروشگاه خارج شد، در حالیکه برگهای پاییزی زیر پایش خشخش میکردند. اکنون او نه تنها عطر جدیدی برای خود داشت، بلکه داستانی از دنیای عطرها که هر بار با استفاده از مگنیفیسنت بلک زارا میتوانست آن را بازگو کند. داستانی که به او یادآوری میکرد، چگونه میتوان با رایحهای خاص، دنیای جدیدی را تجربه کرد و مرزهای گذشته را پشت سر گذاشت.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب